سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوه بندگی

نظر

تنبلی به دین و دنیا هر دو زیان می رساند. امام صادق (ع)      آخه چرا تنبلی میکنیم. صدای اذان روحیه بخشه سعی کنیم نماز اول وقت بخونیم یکبار امتحان کنید قول میدم کارهای دیگتون تحت تاثیر قرار میگیره. وقتی به کار خدایی مون یعنی نماز اهمیت بدیم خدا هم به کارای ما اهمیت میده. 

   

هوای نفس دشمن عقل است. امام علی(ع)   گاهی هم به خاطر هوای نفس نمازمون رو عقب میندازیم مثلا با موبایلمون ور مریم. یا تو اینترنت چت میکنیم. خیلی هم خوب باشیم سرمون به کار خودمون گرمه ،در صورتی که اگر بدونیم نماز اول وقت چه فضیلتی برامون داره هیچ وقت نمازمونو عقب نمیندازیم. با عقب انداختن نماز در واقع اون را ضایع کردیم این هم نوعی کم فروشیه.   

 

نماز رهبر


نظر

خوشا آنان که پا از سر نذونند/ میان شعله خشک و تر نذونند،  کنشت و کعبه و بتخانه و دیر/ سرایی خالی از دلبر نذونند.   یعنی خوش به حال کسانی که همیشه چه در سختی و مشکلات و چه در شادی به یاد خدا هستند و از یادش غافلنمی شوند،می دانند خدا آگاه است و تمام جهان  را متعلق به او می دانند پس سعی می کنند گناه نکنند.


پس ما هم باید بدانیم عالم محضر خداست و اعمال صالح انجام دهیم و خداوند را سپاس گوییم و چه شکر گذاری بالا تر از نماز.


سعی کنیم نماز اول وقت بخوانیم تا خدا در کار ها خودش به ما کمک کند.


نظر

نفس شومم به دنیا بهر آن است/که تن از بهر موران پروران است-نذونستم که شرط بندگی چیست/هرزه بورم به میدان جهان است     بابا طاهر



دلی دیرم خریدار محبت/کزو گرم است بازارمحبت-لباسی بافتم بر قامت دل/ز پود محنت و تار محبت      بابا طاهر

 

نماز

انشا ا... مهر پروردگار به دلمون بشینه و نمازمون رو اول وقت بخونیم.همیشه عادت کردیم.به نماز بگیم:کار دارم یا حال ندارم.بد نیست از این به بعد به کار بگوییم: نماز دارم. نماز حال خوبی به انسان میده. وقت اذان برای یکبار هم شده امتحان کنید.   حی علی الصلاه

نماز رهبر

 

نقش نماز از کلام رهبر


نظر

بود دردمو و درمونم از دوست/بود وصل مو و هجرونم از دوست-اگر قصابم از تن واکره پوست/جدا هر گز نگرده جونم از دوست    بابا طاهر  (منظور از دوست خداوند است)

 

 

بیان خواسته‏ ها و نیازها به درگاه خداوند متعال و باز گفتن رازها و طلب مغفرت همگی موجب کاهش غم می‏شود و انسان به هنگام بیان غم‏ها احساس می‏کند که سبُک می‏شود و امری تحقق می‏یابد که روان شناسان به آن پالایش روانی می‏گویند و این حالت موجب کاهش افسردگی فرد می‏شود و اگر آدمی پیوسته با خدای خویش راز و نیاز کند و غم دل باز گوید، هرگز مبتلا به افسردگی نمی‏شود.

کاهش فشارهای (استرس‏های) روانی

نماز موجب کاهش استرس‏ها می‏گردد و فشارهای روحی را کم می‏کند. زیرا آنگاه که انسان در برابر خالق متعال می‏ایستد و لب به نماز و دعا می‏گشاید و او را رحمن و رحیم خطاب می‏کند، امید به رأفت و رحمت در دلش موج می‏زند و آن‏گاه که اشک ندامت از چشمانش جاری می‏شود، و دردهای خویش را با خدا باز می‏گوید، پالایش روانی انجام می‏شود و انسان خود را سبک‏تر از قبل می‏یابد چون به بندگی خدا تن می‏دهد و با تأکید می‏گوید: «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» فقط تو را عبادت می‏کنیم و فقط از تو یاری می‏جوییم.

شانه را خالی از فشار بار بندگی غیر می‏کند. زیرا کمترین استرس و فشاری مانند استرس ناشی از بندگی غیر خدا آدمی را می‏آزارد و لذا آنگاه که شهادت می‏دهد که خدایی غیر از خدای یکتا نیست «اشهد ان لا اله الاّ اللّه» خودش را متصل به این منبع تمام نشدنی محبت و مهربانی می بیند و احساس آرامش می‏کند.

 

پس در نماز اذکاری وجود دارد که بیان آن‏ها و بازگو کردن آن کلمات ارزشمند که آدمی بر نفس خود تلقین می‏کند به او آرامش می‏بخشد و بهداشت روانی او را تأمین می‏نماید "به شرط آنکه نماز را با معرفت ، شناخت و توجه بخواند" و افراد فاقد استرس‏های روانی، در خانواده و در برخورد با دیگران فشار و دشواری کمتری را متوجه آنان می‏سازد و خانواده نیز از فضای آرام و کم استرس برخوردار می‏گردد

از وبلاگ ستون دین

 

 

 

 

درمان بیماریها با نماز
درخواست کتاب
راهنمای خرید
سبد خرید
چاپ صفحه
ارسال به دوست
موضوعات مرتبط
موضوع: نماز - روان شناسی - مذهبی
نویسنده: مجید حاتمی ورزنه - علی اکبر یحیایی
ناشر: گلهای بهشت
نوبت چاپ: سوم
تیراژ: 3000 نسخه
قطع: رقعی
قیمت: 18000 ریال

 



معرفی کتاب:

در دنیایی که در آن به سر میبریم به دلیل پیشرفت روز افزون علم و تکنولوژی و ماشینی شدن جوامع و توجه بیش از پیش بشر امروزی به مادیات و کمتر پرداختن او به حیطه معنویات، عصری است که بیش از 85 درصد افراد در جوامع مختلف به نوعی از بیماریهای روانی رنج میبرند و تنها راه درمان خود را توسل به جستن به انواع داروهای آرام بخش و روان گردان میدانند که این نوع روش درمانی در واقع نوعی روش مسکن بوده و نمی تواند علاجی قطعی برای ریشه کن نمودن ناهنجاریهای روانی باشد.
آنچه حائز اهمیت است این است که پیشرفت قابل ملاحظه و بسیار سریع علم بخصوص در حیطه روانپزشکی و روانشناسی نتوانسته است خلائی را که در اثر جدایی انسان امروزی از معنویت به آن دچار شده و سرآغاز بسیاری از پوچیها و خودکشیها و اختلالات روانی و رفتاری میباشد، پر نماید و برای آن راه و چارهای بیاندیشد. در مقابل ایمان و اعتقاد به یک منبع لایزال الهی و استعانت جستن از او در مواقع گرفتاری، اعتقاد به مرگ و وجود جهانی پس از آن، ایمان به کتابی مقدس و دینی که از سوی آفریدگار انسان برای هدایت او نازل شده و … روشی است که میتواند انسان پریشان و مضطرب امروزی را درمان نموده و او را به سر منزل هدایت و سعادت سوق دهد. این روش که روشی معنوی و الهی میباشد، قدمتی به درازای عمر بشر داشته و کاملترین راه را برای نجات انسانها انتخاب نموده است. در میان روشهای سعادت بخش دینی، دین اسلام بهترین و جامع ترین دین الهی بوده و دارای اصول و بخشهای متنوع و مختلفی است.
مقدمه
بیماری 1: درمان اختلالات خواب با نماز
بیماری 2: درمان بیماری افسردگی با نماز
بیماری 3: درمان خستگی جسمی و روحی با نماز
بیماری 4: درمان خستگی عضلات با نماز
بیماری 5: درمان اختلالات فشار خون با نماز
بیماری 6: درمان اختلالات کلیوی با نماز
بیماری 7: درمان اختلالات گوارشی با نماز
بیماری 8: تقویت حواس پنج گانه با نماز
بیماری 9: درمان عفونتهای تنفسی با نماز
بیماری 10: درمان بیماریهای دهان و دندان با نماز
بیماری 11: درمان بیماریهای پوست با نماز
بیماری 12: درمان بیماریهای مسری(همه گیری) با نماز

و....

برای خرید و اطلاعات بیشتر به این آدرس بروید   http://www.p-khorshid.ir/view.php?page=viewbook&id=26


شهید مهدی برزگری

نام پدر: احمد              

تاریخ تولد :1/4/50                  

تاریخ شهادت:30/3/67                   

محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه:

وی تا مقطع متوسطه ادامه تحصیل داد. در کسوت نیروهای بسیجی به جبهه های نبر حق برعلیه با طلاعزام شد.وی در تاریخ 30/3/1367 درشلمچه براثر اصابت ترکش به ناحیه سینه ، دست وشکم به فیض شهادت نائل آمد.

http://i3ooter.persiangig.com/bd/1.pdf/download?b099   عکس شهید برزگری

 

 

 

شهید مجتبی ظهرابی

نام پدر: علی          

تاریخ تولد :15/5/48               

تاریخ شهادت:4/41/65                  

محل شهادت : ام الرصاص

فیلم شهید ظهرابی

 

 

 

 

شهید نعمت اله پوربافرانی

نام پدر: محمد               

تاریخ تولد : 8/4/45               

تاریخ شهادت:11/8/61                  

محل شهادت : عین خوش

زندگی نامه:

در دوران تحصیل با دار التبلیغ اسلامی قم واصفهان مکاتباتی داشتو کتابهای زیادی برای ایشان ارسال می شدو خوش برخورد وبا ادب بود . همواره سعی می کردبه دیگران کمک کند . در جریان انقلاب به طور فعال در راهپیمیاییها و همچنین پخش اعلامیه ها ی حضرت امام (ره) شرکت فعال داشت . بعداز پیروزی انقلاب روزها در سنگر مدرسه وشبها در کمیته وبسیج به پاسداری از دستاوردهای انقلاب مشغول بود . در کسوت نیروی بسیجی به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد.آن عزیز در محل عین خوش در عملیات محرم بر اثر شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد.

شهید نعمت ا... پوربافرانی

فرازهایی از وصیت نامه :

در این هنگام که لحظات حساس انقلاب است ،بازوی اسلام ، ولایت فقیه استو به قول آیت ا له مشکینی ولایت فقیه قلب اسلام است ، پس باید ولایت فقیه را سالم نگه داریم تا اسلام سالم بماند.من از ملت ایران خواستارم که همواره پشتیبان خط ولایت فقیه وزعامت باشند که درهم کوبنده کلیه خطهای انحرافی است و ثانیا همواره پشتیبان روحانیت متعهد و مسئول ودر خط ولایت فقیه باشند و همواره از کلیه نهادهای انقلابی و دولتی پشتیبانی کنید. خدایا الان که موقیعت را خطیر تشخیص دادم به تو پناه آورده ام پس همانطور که خود گفته ای توبه کنندگان را دوست داری ، مرا نیز بیامرز و دوست بدار . در پایان از همه خواهران وبرادران دینی در خواست می کنم که متن سفارشات امام علی (ع) را که خطاب به فرزندان وامت شیعه نموده اند ، رعایت نمایند.

 

 

,                       منبع


سیره امام صادق (علیه ‏السلام) در رفتار با اصحاب

 

دوران 34 ساله امامت امام جعفرصادق (علیه السلام) فرصتی طلایی بود تا تشنه کامانِ معارفِ نابِ الهی را از سرچشمه زلال وحی سیراب سازد و در این خلال، برخوردهای آن حضرت با گروه های دگر اندیش سازنده و آموزنده بود. هنگامی که مفضل علیه زندیقی، عتاب آمیز صحبت کرد، آن زندیق نتوانست تعجب خود را پنهان کند و گفت گمان نمی برم شما از حلقه شاگردان جعفر صادق باشید چه این که ایشان رفتاری بس ملایم تر و خوشایندتر از این جوش و خروش شما دارد. «عنوان بصری» می گوید، من از محضر مالک بن انس دانش فرا می گرفتم و بنا را بر آن گذاشتم که از محضر جعفربن محمد(علیه السلام) نیز دانش فرا بگیرم و بعد از اجازه بر او وارد شدم و گفتم: السلام علی الشریف و او در جوابم فرمود: أدخل علی برکة اللّه!

آن حضرت که با زنادقه و مخالفان این نوع برخورد کریمانه را دارد، به یقین با اصحاب و شاگردان خاص خویش، رفتاری والاتر از این خواهد داشت. او سال ها بر کرسی درس و منبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرار گرفت و هزاران شاگرد را در مکتب خود تربیت کرد.

سلوک علمی امام صادق (علیه السلام) طی این سی وچند سال، برخورد شایسته یک استاد را با شاگردان خود به زیباترین وجه ترسیم می کند و ما در این مجال کوتاه به چند عنوان مختصر اشاره می کنیم:

 

الف: تشویق و تکریم شاگردان شایسته

تاریخ پربار زندگی امام صادق (علیه السلام) نشان می دهد که آن حضرت، چه در حضور و چه در غیاب یاران و شاگردان شایسته خود، نسبت به آنان، تعبیرات زیبایی دارد که نشانگر تشویقِ آن ها و احترام به آنان است. نمونه چند رفتار احترام آمیز آن حضرت در حق شاگردان ایشان، ذکر می شود.

1ـ ابان محمدبن  ابان  بن  تغلب

ابان می گوید: از پدرم شنیدم که می گفت: به اتفاق پدرم ابان تغلب خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدیم. همین که نگاه امام به پدرم افتاد، دستور داد بالش برای پدرم نهادند و با پدرم مصافحه و معانقه کرد و به او خوشامد گفت.2

2ـ فضیل  بن  یسار

هر گاه امام فضیل بن یسار را می دید می فرمود: هر کس که دوست دارد به سوی مردی از اهل بهشت نظر کند به فضیل نگاه کند. و می فرمود: فضیل از اصحاب پدر من است و من دوست می دارم کسی را که دوست بدارد یاران پدرش را.

3

3ـ هشام بن  محمد

امام (علیه السلام) نسبت به هشام بن محمدالسائب الکلبی بسیار عنایت داشت به گونه ای که هر گاه بر حضرت وارد می شد، امام صادق (علیه السلام) او را نزد خود می نشاند و با او با گشاده رویی و نشاط سخن می گفت.4

4ـ حمران بن اعین

بکیر بن اعین در ایام حج بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد، حضرت سراغ حمران را از او گرفت، بکیر گفت: امسال نتوانست به حج بیاید؛ با آن که شوق زیادی داشت که به حضور شما نیز شرفیاب شود، اما به شما سلام رساند. حضرت فرمود: بر تو و او، سلام باد... حمرانْ مؤمن و از اهل بهشت است.5

5ـ هشام بن الحکم

هشام آن چنان نزد امام موقعیت ممتازی داشت که گاهی بزرگان دیگر بر او رشک می بردند. در منی حضرت صادق(علیه السلام) و افرادی چون حمران، قیس، صر و یونس و... حضور داشتند که هشام بر آن ها وارد شد، امام صادق(علیه السلام) او را بر همگان مقدّم داشت. حضرت دریافت که احترام به هشام بر حضار گران آمده است؛ لذا فرمود: هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده6.

 

ب: اُنس با شاگردان

منظور از انس با شاگردان، مراوده، دیدوبازدید و شرکت در مجالس آن ها است. به این معنی که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می داشته و دوری آنان باعث دلتنگی حضرت می شده است.

غبسه می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: من از دست مردم مدینه و تنهایی خودم به خدا شکایت می کنم تا این که شما بر ما وارد شوید و از ورود شما شادمان می شوم و ای کاش این طاغیه ـ منصور دوانیقی ـ مرا آزاد می گذاشت که خانه ای بگیرم و در آن سکونت کنم و شما را نیز همراه خود در آن جای دهم.7 و یا خطاب به ابوحمزه می گفت: إنّی لأستریح اذا رأیتک8 ای ابوحمزه از دیدار شما آرام می شوم. و یا زمانی که عقبة بن خالد، معلی بن خنیس و عثمان بن عمران بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدند، حضرت فرمود: خوش آمدید، خوش آمدید؛ ای کسانی که ما را دوست دارند و ما آن ها را دوست داریم. و سپس فرمود: جَعلکم اللّه مَعَنا فی الدُّنیا و آلاخرة.

 

 

 
اس ام اس ویژه شهادت امام صادق (ع)
شهادت امام صادق (ع)، مرد آسمانی مدینه، چشمه جود و سخاوت، کوه حلم و بردباری، تجسم اخلاص و صبر و دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد



شیعیان رهبر ما را کشتند

صادق آل عبا را کشتند

نور چشم علی و فاطمه را

وارث کربوبلا را کشتند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شهادت امام صادق (ع)، مرد آسمانی مدینه، چشمه جود و سخاوت، کوه حلم و بردباری، تجسم اخلاص و صبر و دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

صدای گریه می‏آید! … صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستاره‏ای به آسمان خواهد شتافت!

* * * * * * ** * * * * * *



جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم می‏سوزد و شراره‏اش دنیا را می‏سوزاند. هق‏هق گریه، رخصت تسلیت‏گویی نمی‏دهد و طاقت شانه‏ها را می‏گیرد. غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت می‏گوییم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا / مسموم شد از ظلم و جفای منصور

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امام صادق ع:
دوستان خدا آنانند که هنگامیکه مشاهده کنند،
حرامهای پروردگار را مردم حلال می شمارند،
مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.

شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق-ع بر شما تسلیت باد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا

* * * * * *  * * * * * * * * * * *

دل او را دل شب آزردند

از درو بام هجومش بردند

ریسمان چونکه به دستش بستند

غنچه هایش به حرم پژمردند

شهادت مظلومانه امام صادق تسلیت باد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرزمان رنگ جفا را می دید

کوچه و کرب و بلا را می دید

خانه اش چونکه در آتش می سوخت

خیمه ی آل عبا را می دید

شهادت امام صادق(ع)تسلیت باد

یا صادق

شناسنامه

زندگی امام صادق (ع) ابو عبد الله جعفر صادق ابن محمد باقر بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام

 

تولد، وفات، طول عمر و مدفن آن حضرت (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول و یا غره رجب سال 80 هجری، معروف به سال قحطی، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینی و شهید، ولادت آن حضرت در سال 83 هجری اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح تر می داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع برای ما نقل کرده، روایت نخست، سال 80 هجری، صحیح است.

وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزی از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتی نیمه ماه رجب سال 148 هجری روی داده است. با این حساب می توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزی و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار می آید و نیز بقیه مدتی است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است. وفات امام صادق (ع) پس از گذشت ده سال از خلافت منصور عباسی روی داد و پس از مرگ در آرامگاه بقیع، در جوار پدرش امام باقر و جدش امام زین العابدین و عموی بزرگوارش امام حسن بن علی علیهم السلام به خاک سپرده شد.

مادر امام صادق (ع)

کنیه مادر امام (ع) را ام فروه گفته اند. برخی نیز کنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه، پدرش قاسم بن محمد بن ابی بکر و مادرش را اسماء، دختر عبد الرحمن بن ابی بکر ذکر کرده اند. و این همان مفهوم فرمایش امام صادق (ع) است که گفت: به راستی ابو بکر دو بار مرا به دنیا آورد. و شریف رضی نیز در این باره سروده است:

و حزنا عتیقا و هو غایة فخرکم

بمولد بنت القاسم بن محمد (ترجمه: و اندوهی کهن است و آن بلندای افتخار شماست به میلاد دختر قاسم بن محمد)

شیخ کلینی در کتاب کافی به سند خود از عبد الاعلی نقل کرده است که گفت: روزی ام فروه را دیدم که به گرد کعبه طواف می کرد، او لباسی بر تن کرده بود که با آن شناخته نمی شد پس حجر الاسود را با دست چپ استلام کرد. ناگهان یکی از مردانی که به طواف مشغول بود رو به ام فروه کرد و گفت: ای بنده خدا، سنت را خطا کرده ای. پس ام فروه گفت: ما از علم شما بی نیازیم.

کنیه امام صادق (ع)

کنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این کنیه از دیگر کنیه های وی معروف تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخی کنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانسته اند. ابن شهر آشوب نیز در کتاب مناقب می گوید: آن حضرت مکنی به ابو عبد الله و ابو اسماعیل و کنیه خاص وی ابو موسی بوده است.

لقب امام صادق (ع)

آن حضرت القاب چندی داشت که مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا که وی در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند.

نقش انگشتری امام صادق (ع)

نقش انگشتری آن حضرت «الله ولیی و عصمتی من خلقه »بوده است. البته روایات مختلفی درباره نقش انگشتری امام (ع) نقل شده است. مانند: «ما شاء الله لا قوة الا بالله، استغفر الله، الله خالق کل شی، انت ثقتی فاعصمنی من خلقک، یا ثقتی قنی شر جمیع خلقک، اللهم انت ثقتی فقنی شر خلقک، انت ثقتی فاعصمنی من الناس، الله عونی و عصمتی من الناس، ربی عصمتی من خلقه ». روایت شده است که امام موسی کاظم (ع) ، انگشتری امام صادق (ع) را به هفت دینار و در روایتی دیگر به هفتاد دینار خریداری کرد.


فرزندان امام صادق (ع)

آن حضرت ده فرزند داشت. هفت پسر و سه دختر. برخی فرزندان آن حضرت را یازده تن ذکر کرده اند که هفت نفر از آنان پسر و باقی دختر بوده اند. نام فرزندان آن حضرت چنین بوده است: اسماعیل اعرج که او را اسماعیل امین نیز خوانده اند، عبد الله، ام فروه، وی همان کسی است که با پسر عموی خود که همراه با زید بن علی قیام کرده بود ازدواج کرد. شیخ مفید گوید: مادر آنان فاطمه، دختر حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب بوده است. عبد العزیز بن اخضر جنابذی گوید: مادر آنان فاطمه، دختر حسین اثرم بن حسن بن علی بن ابی طالب نام داشته است.

فرزندان دیگر آن امام (ع) عبارت بودند از: امام موسی کاظم، محمد دیباج و اسحاق و فاطمه کبری، که از کنیزی به نام حمیده بربریه، زاده شده بودند. عبد العزیز بن اخضر جنابذی گوید: وی به همسری محمد بن ابراهیم بن محمد بن علی بن عبد الله بن عباس درآمد و در خانه او نیز وفات یافت.

دیگر از فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: عباس، علی عریضی، اسماء و فاطمه صغری، که هر یک از کنیزی متولد شده بودند. کسانی که فرزندان امام (ع) را ده تن دانسته اند از ذکر نام فاطمه کبری خودداری کرده اند و آنان که اولاد وی را یازده نفر کرده اند فاطمه کبری را جزو فرزندان امام صادق (ع) قلمداد کرده اند.

از عبارت ابن شهر آشوب در کتاب مناقب چنین برمی آید که ام فروه همان اسماء بوده است. چنان که می گوید: «اسماء ام فروه، کسی است که پسر عمویش که در رکاب زید بن علی قیام کرده، او را به زنی گرفت ». صحت این نظر بعید نیست. چرا که ام فروه، کنیه به حساب می آید نه اسم. با این ترتیب اگر فاطمه کبری را جزو فرزندان امام ذکر کنیم و ام فروه و اسماء را یک تن بدانیم، اولاد آن امام همان ده تن خواهد بود.

منبع : سایت

 سیره معصومان، ج 5، سید محسن امین


نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام

شهادت امام صادق,نحوه شهادت امام صادق,

ازسوی دیگر امام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر وضعیف شده بود و به تعبیریکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود ازاوچیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده ونحیف شده بود. سراسرزندگیش به دشواری وسختی ورنج آفرینی گذشته بود. ودرسالهای آخر عمربر میزان محدودیت واحضار وتهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی ورنجش می افزود.

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفربن محمد (امام صادق( علیه السلام)) رادراینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق( علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آنحضرت رو کرد وگفت:

« خدامرا بکشد اگر تو رانکشم آیا درمورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»

امام: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...

ربیع میگوید: امام صادق( علیه السلام) رادیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنارمنصور نشست، لبهایش حرکت می کرد ولحظه به لحظه ازخشم منصور کمتر می شد .

وقتی که امام صادق( علیه السلام) ازنزد منصور رفت، پشت سرامام رفتم وبه اوعرض کردم:

وقتی که شما وارد برمنصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی ولبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟

امام صادق( علیه السلام) فرمود : لبهایم رابه دعای جدم امام حسین ( علیه السلام) حرکت می دادم وآن دعا این است :

یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَیا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکَنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام

« ای نیرو بخش من هنگام دشواریهایم وای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن ومرا درسایه رکن استوار وخلل ناپذیرت قراربده »

آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)

مفضّل بن عمر می گوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه ومدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد ( امام صادق (ع) را بسوزان، اواین دستوررا اجرا کرد وخانه امام صادق( علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق ( علیه السلام) آمد ومیان آتش گام برمی داشت ومی فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ

« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد )»

برنامه قتل امام صادق (علیه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.

این نکته راناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان رااز پیشوایان راستین خود، یعنی بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند ازعسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.             سایت بیتوته

 

 شهادت امام صادق


نظر
روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله


پدید آورنده : علی خنیفرزاده ، صفحه 72

نیاکان مجلسی

جد پدریِ علامه مجلسی، ملا محمد مقصود علی اصفهانی، نخستین فرد از این خاندان است که به «مجلسی» شهرت یافت و این شهرت پس از آن بر فرزندانش اطلاق شد. بهبهانی در مرآت الاحوال جهان نما (و به پیروی از او محدث نوری در فیض قدسی) نوشته است که وی مردی صاحب کمال و با ورع بوده و در گرمی بخشیدن به مجلس ثانی نداشته «و تخلص به مجلسی می فرموده است و لهذا این سلسله به مجلسی مشهور شده اند».

جد مادریِ پدر مجلسی، کمال الدین درویش محمد نطنزی از شاگردان شهید ثانی و محقق کرکی، و یکی از چهار دانشمند جبل عاملی بود که در آغاز عهد صفوی به ایران مهاجرت کرد. او مردی زاهدپیشه بود و بیشترین همت خود را صرف گستردن احادیث شیعه کرد، تا جایی که درباره او گفته اند: او اولین کسی است که احادیث شیعه امامیه را نشر داد.

نویسنده ریاض العلماء می گوید: حافظ ابو نُعَیم اصفهانی، مولف حلیة الاولیاء، از نیاکان مجلسی بوده و به اعتقاد مجلسی مذهب تشیع داشته است.

پدر مجلسی

پدر ارجمند علامه محمدباقر مجلسی، ملا محمدتقی مجلسی، مشهور به مجلسی اول است. او از مشاهیر علمای اصفهان در روزگار صفوی بود که در سال های نخستین قرن یازدهم زاده شد. محمدتقی مجلسی، آثار ارجمند بسیاری از خود بر جای گذاشت که کتاب های روضة المتقین و لوامع صاحبقرانی از جمله آنهاست. این دو کتاب شرح عربی و فارسی بر کتاب شریف مَنْ لا یَحْضرُهُ الفَقِیه می باشد. وی شاگردان بسیاری چون آقا حسین خوانساری و ملا صالح مازندرانی را پرورد و در نهایت خود به سال 1070 ق در اصفهان درگذشت.

مجلسی در یک نگاه

ملا محمدباقر مجلسی فرزند ملا محمدتقی مجلسی، در سال 1037 ق در اصفهان زاده شد و در سال 1110 ق، در همان شهر چشم از جهان فرو بست.

او به «مجلسی دوم» و پدر بزرگوارش به «مجلسی اول» مشهور است و هر دو در شمار دانشمندان بزرگ شیعه می باشند. علامه مجلسی از بزرگ ترین عالمان شیعه است که خدمات گوناگون و فراوانی به جهان اسلام و مذهب تشیع کرده است. از جمله خدمات فرهنگی و دینی او تألیف کتاب های بسیاری در موضوعات مختلف دینی به دو زبان فارسی و عربی است. امّا در میان آثار گران سنگ ایشان، مجموعه عظیم بحارالانوار که به حق دایرة المعارف بزرگ شیعه است ـ بیش از دیگر آثار وی موجب شهرت او شده است.

منبع:حوزه

 

گفتار شیخ حر عاملی درباره علامه مجلسی

علامه مجلسی در شاخه های گوناگون علوم و معارف، به ویژه در دانش های دینی، آگاهی و تبحر داشت. محمد بن حسن حرّ عاملی، صاحب کتاب شریف وسائل الشیعه، در اجازه نامه ای که برای علامه مجلسی نوشته، آورده است: «او تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه، و بلکه همه شاخه های معارف، کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است». فیض کاشانی رحمه الله نیز در اجازه نامه اش به علامه آورده است که «او جامع علوم عقلی و نقلی است».

دانش مرد خستگی ناپذیر

علامه مجلسی از جمله دانشمندانی است که با تدوین و تحقیق و تألیف انس همیشگی داشت و هرگز شعله همت او در دانش اندوزی به خاموش نمی گرایید. آن بزرگوار تمام مدت عمر مبارک خود را صرف فعالیت های علمی نظیر تربیت شاگردان و آموختن علوم اهل بیت به آنان، و تألیف و تحقیق گذراند و حتی در خلال سفر حج یا سفرهایش به مشهدالرضا و عتبات مقدس عراق، برنامه های علمی خود را ترک نمی کرد و در دو دهه فرجامینِ عمرِ شریفش که متولی برخی از مناصب رسمیِ دینی و حکومتی بود، فعالیت های پژوهش و علمی خود را ادامه می داد.

جایگاه مجلسی در نزد عالمان دین

بسیاری از اهل تدین از مجلسی با عنوان بزرگ ترین احیاگر حدیث شیعه و از مروّجان موفق و کم مانند امامیه یاد می کنند. تعبیراتی چون یگانه روزگار، کاونده دریاهای حقایق الهی، روشن کننده مسائل پیچیده شریعت، جامع نیکی ها و فضیلت ها، عالم ربانی، خدمت گزار اخبار امامان، خاتم المحدثین، جامع معقول و منقول، کشّاف حقایق ظاهری و باطنی قرآن، و سرآمد گذشتگان و آیندگان، که در نوشته های دانشمندانی چون اردبیلی، شیخ حر عاملی، یوسف بحرانی و سید بحرالعلوم آمده، نشان از پایگاه بلند او در نزد دانشمندان علوم دینی دارد.

استادان و سلوک علمی مجلسی

از قرائن چنین بر می آید که مجلسی از ذکاوت و هوش فراوان بهره مند بوده و به مطالعه و تحصیل شیفتگی بسیار داشته است. او در اجازه نامه ای که به یکی از علمای بحرین نوشته، یکی از مشایخش را شیخ عبدالله بن جعفر عاملی، پسر عمه پدرش، نام برده و تصریح کرده است که در دوران کودکی از این شخص اجازه نامه دریافت داشته است. مولف ریاض العلماء که از شاگردان و همکاران وی در تدوین بحارالانوار بوده است می نویسد که وی دانش های عقلی را نزد آقا حسین خوانساری و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت. اجازات

علامه مجلسی از افراد بسیار اجازه روایت کتاب و حدیث گرفته بود که برخی از ایشان از مشایخ معاصر پدرش و برخی دیگر از معاصران خود او بوده اند. از این شمار می توان ملا محسن فیض کاشانی (م 1091)، ملا صالح مازندرانی (م 1080)، شیخ حُر عاملی (م 1096)، و ملا صالح طاهر قمی (1098) را نا م برد.

منبع:حوزه

 

علامه مجلسی

مرداد: روز جهانی مسجد و بزرگداشت علامه مجلسی

21آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها. هفته تکریم و تجلیل مساجد از 30 مرداد ماه تا 5 شهریورماه در ایران به طور گسترده برگزار می‌شود.

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور در مسجد فراهم می‌آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره‌های آب به یکدیگر می‌پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش درآورند. همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا رو به سوی یک قبله می‌کنند و لب به حمد و ثنای آن یگانه نازنین می‌گشایند و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کنند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه‌گذار  اولین مسجد است. او مکانی را پایه‌گذاری کرد که علاوه بر عهده‌دار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت. به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته‌ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

30 مرداد بزرگداشت علامه مجلسی

محمدباقر مجلسی (1037 ه.ق در اصفهان - 1110 ه.ق در اصفهان) (1006 - 1077 شمسی) معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی فقیه شیعه و ملاباشی ایران در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفویه بود. معروفترین اثر او بحارالانوار است که مجموعه? بزرگی از احادیث را گردآورده‌است.

زندگی

در سال 1037 هجری قمری، که این سال برابر است با عدد ابجدی جمله «جامع کتاب بحارالانوار»[1]، در شهر اصفهان متولد گردید. پدرش محمدتقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار می‌رفت. پدربزرگش نیز مقصود علی مجلسی نام داشت. مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری بود.

هنوز به سن 4 سالگی نرسیده بود که نزد پدرش به تحصیل پرداخت[نیازمند منبع]و در مساجد برای نماز حاضر می‌شد. چنانچه خود می‌گوید: «الحمدلله رب‌العالمین که بنده در سن 4 سالگی همه اینها را می‌دانستم؛ یعنی خدا و نماز و بهشت و دوزخ. و نماز شب می‌کردم در مسجد صفا، و نماز صبح را به جماعت می‌کردم و اطفال را نصیحت می‌کردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه».[2] او در زمان کوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت.

با وجود اینکه پدرش در علوم نقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی که در پدرش حاصل شده بود و بیشتر متمایل به علوم نقلی و بخصوص شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده کرد.[نیازمند منبع]

علامه مجلسی در برخورد با اصولیان و اخباریان راهی میانه برگزید. وی در پاسخ پرسش‌کنندگان خود نوشت که «مسلک فقیر در این باب بین و وسط» است.

منبع