رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانهی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد.
به گزارش فارس، رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 4 دی 1370 بیانات مهمی را در دیدار با اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان،(1) جمعی از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگرهی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا(س) ایراد فرمودند که متن آن به شرح ذیل است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
کجبینی و کجروی و کوتهنظری نسبت به مسائل زنان
خیلی خوش آمدید. از اینکه دیدم بحمداللَّه جهت فکری زنان زبده و برگزیدهی کشور ما در سَمتی است که آیندهی آن انشاءاللَّه نویدبخش و خوشحال کننده است، خرسند شدم. من هم متقابلاً ولادت زهرای اطهر(سلاماللَّهعلیها) را، که الگوی زنان در طول تاریخ و برای همهی نسلهاست و نمونهی انسان کامل و طرف ملکوتی وجود انسان در ایشان متجلی است، به شما خواهران عزیز و به همهی زنان کشورمان و به همهی زنان مسلمان و به همهی مسلمین جهان تبریک عرض میکنم.
دربارهی مسألهی زن - که امروز همچنان در دنیا یک مسأله است - حرفهای فراوانی گفته شده و گفته میشود. وقتی ما به نقشهی انسانی عالم و جوامع بشری نگاه میکنیم - هم جوامع اسلامی مثل کشور خودمان و سایر کشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته - میبینیم که در همهی این جوامع، متأسفانه مسألهیی به نام مسألهی زن همچنان وجود دارد؛ این نشاندهندهی نوعی کجبینی و کجروی و حاکی از نوعی کوتهنظری نسبت به مسائل انسانی است. معلوم میشود که بشر با همهی ادعاهایش، با همهی تلاشهایی که مخلصان و دلسوزان کردهاند، با همهی کارهای فرهنگی وسیعی که بخصوص در مورد مسألهی زن انجام گرفته است، هنوز نتوانسته دربارهی مسألهی دو جنس و مسألهی زن - که به تبع او، مسألهی مرد هم به شکل دیگری مطرح میشود - به یک صراط مستقیم و راه درستی دست پیدا کند.
شاید در بین شما خانمها کسانی باشند که آثار ادبی و هنری زنان هنرمند دنیا را - که بعضی هم به فارسی ترجمه شده، و بعضی هم با زبانهای اصلیش وجود دارد - دیده یا خوانده باشند. همهی اینها حاکی از همین مسألهیی است که عرض شد؛ یعنی هنوز بشر نتوانسته مسألهی زن را، و به تبع این مسأله، مسألهی دو جنس - یعنی زن و مرد - را، و قهراً مسألهی انسانیت را، حل کند. به عبارت دیگر، زیادهرویها و کجرویها و بدفهمیها، و به تبع اینها، تعدیها، ظلمها، نارساییهای روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوهی اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس، هنوز جزو مسائل حل نشدهی بشریت است. یعنی بشری که در زمینههای مادّی، در زمینههای اجرام آسمانی، در اعماق دریاها، این همه کشفیات انجام داده و این همه دم از ریزهکاریهای روانشناسی و روانکاوی و مسائل اجتماعی و مسائل اقتصادی و سایر چیزها میزند و واقعاً هم در خیلی از این رشتهها پیشرفت کرده، در این مسأله درمانده است! اگر من بخواهم این نارساییها را حتّی فهرستوار بیان کنم، زمان زیادی میطلبد و شما خودتان هم واقفید.
بحران "خانواده " در جهان
مسألهی "خانواده " که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست، از کجا ناشی میشود؟ از نحوهی نگرش به مسألهی زن، یا از نگرش به ارتباط زن و مرد ناشی میشود. چرا خانواده که یک نهاد طبیعی و اساسی وجود بشری است، الان در دنیا این قدر دچار بحران است؛ به طوری که اگر کسی در دنیای به اصطلاح متمدن غربی امروز، یک پیامِ ولو خیلی رقیقی دربارهی استحکام بنیان خانواده داشته باشد، از او استقبال میکنند؛ هم زنان استقبال میکنند، هم مردان استقبال میکنند، هم کودکان استقبال میکنند؟ اگر این یک قلم مسألهی خانواده را شما در دنیا بررسی کنید و این بحرانی را که در مسألهی "خانواده " وجود دارد، درست مورد توجه و کاوش قرار بدهید، میبینید که این ناشی از آن است که مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده، یا به تعبیر دیگری، نگرش، نگرش غلطی است. حالا ما که در مجموعهی افکاری که مردان آنها را درست کردهاند، قرار میگیریم، میگوییم نگرش به مسألهی زن درست نیست؛ میتوان گفت نگرش به مسألهی مرد درست نیست - تفاوتی نمیکند - یا نگرش به کیفیت دو جنس، یعنی هندسهی قرار گرفتن دو جنس، نگرش غلطی است.
راهحل الهی، علاج مشکلات فراوان زن و مرد
نارساییها زیاد و مشکلات فراوان است؛ علاج چیست؟ علاج این است که ما سراغ راهحل الهی برویم و آن را پیدا کنیم؛ چون دربارهی مسألهی زن و مرد، پیام وحی حاوی مسائل مهمی است؛ برویم ببینیم وحی دراینباره چه میگوید. وحی هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده، بلکه نمونهسازی کرده است. شما ببینید وقتی که خدای متعال میخواهد برای انسانهای مؤمن در طول تاریخ نبوتها در قرآن مثالی بزند، میفرماید: "و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون ".(2) در زمان موسی، این همه مؤمن بودند، این همه کسانی در راه ایمان تلاش و فداکاری کردند؛ اما آن نمونه را اسم میآورد. این ناشی از چیست؟ آیا خدای متعال خواسته از زنان جانبداری کند؛ یا نه، مسأله چیز دیگری است؟ مسأله این است که این زن در اوج حرکت معنوی به جایی رسیده که فقط او را میشود مثال زد و لاغیر. حالا این قبل از فاطمهی زهرا(سلاماللَّهعلیها) است؛ این قبل از مریم کبری (سلاماللَّهعلیها) است؛ این متعلق به آن زمان است. زن فرعون، نه پیامبر است، نه پیامبرزاده است، نه همسر پیامبر است، نه در خانوادهی هیچ پیامبری بوده است. تربیت معنوی و رشد و بالندگی یک زن، او را به اینجا میرساند.
البته نقطهی مقابلش هم هست؛ یعنی در فساد هم اتفاقاً همین است. باز برای اینکه خدای متعال بدترین انسانها را مثال بزند، میفرماید: "ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط ".(3) باز هم دو زن را مثال میزند که بدترین انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، این همه کفار بودند، بدها بودند، اما قرآن آنها را مثال نمیزند؛ زن نوح و زن لوط را مثال میزند.
این عنایت به جنس زن و توجه به اوجهای گوناگون و حضیضهای گوناگون زن، ناشی از چیست؟ شاید از این جهت باشد که قرآن میخواهد به نگرش غلط مردمِ آن روز دنیا - که متأسفانه امروز هم همان نگرش غلط باقی است؛ چه مردم جزیرةالعرب که دخترانشان را زیر خاک میکردند، و چه مردم امپراتوریهای بزرگ دنیا، مثل روم و ایران - اشاره کند.
فرهنگ امپراتوری روم، پایهی تمدن امروز اروپا
پایهی تمدن امروز اروپایی، همان فرهنگ رومی است. یعنی امروز آنچه که بر سر تا پای فرهنگ اروپایی و غربی و به تبع آنها فرهنگ امریکایی و خردهریزهای غرب حاکم است، همان اصول و خطوطی است که در امپراتوری روم وجود داشته؛ همانهاست که امروز ملاک و معیار است. آن زمان هم زنان را به بالاترین مقام میرساندند، احترامشان میکردند و به آرایشها و زیورها تزیینشان میکردند؛ اما برای چه؟ برای اشباع یکی از خاکیترین و مادّیترین خصلتهای بشری در مرد! این، چهقدر توهین و چهقدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!
در ایران هم عیناً همینطور بود. از حرمسراهای پادشاهان ساسانی مطالبی شنیدهاید. حرمسراداری یعنی چه؟ حرمسراداری یعنی همان اهانت به زن. یک مرد چون قدرت دارد، به خودش حق میدهد که هزار نفر زن در حرمسرای خودش نگهدارد! اگر همهی ملتِ آن پادشاه هم همانطور قدرت داشتند، هر کدام به قدر خودشان هزار نفر، پانصد نفر، چهارصد نفر یا دویست نفر زن نگه میداشتند! این حاکی از چه نگرشی به زن است؟!
فاطمهی زهرا، در اوج ملکوت انسانی
آن وقت در چنین دنیایی، پیامبر اکرم دختری تربیت میکند که این دختر، شایستگی آن را پیدا میکند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمهی زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوستش میداشت، دستش را میبوسید. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آن هم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هست و اتکایش به وحی و الهام الهی است، خم میشود و دست دخترش را میبوسد؟ نه، این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این حاکی است که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سال تا بیستوپنج سال سن داشته - هجده سال هم گفتهاند، بیستوپنج سال هم گفتهاند - اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوقالعاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است؛ سراغ این بروید؛ هم در بررسیهای مربوط به فرهنگ و مسائل اجتماعی و نگرشها - که این خانمهای عضو شورای فرهنگی، اجتماعی زنان مسؤولش هستند - و هم در پرورش علمی - که شما خانمهای دانشمند دنبالش هستید - سراغ این بروید.
باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند
دانش، چیز بسیار عزیزی است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعهی ما در همهی رشتهها دانشمند بشوند. البته در آن جلسهی قبلی(4) - که پارسال یا پیرارسال بود - من رشتهی پزشکی را اولویت دادم؛ این به خاطر آن است که پزشکی، ضرورت نقد و فوری ماست؛ والّا در همهی رشتهها، خانمها بایستی به آن استعدادهای عالی خودشان پاسخ بدهند. فرض بفرمایید در بین این پنجاه میلیون جمعیت کشور ما، اگر مثلاً سی میلیون یا سیوپنج میلیون انسانی هست که در سنین متناسب برای ثمر رساندن به این کشور است، طبیعتاً از این سیوپنج میلیون، نصفش زنان هستند. مگر میشود از کنار این همه استعدادی که در اینها نهفته، به آسانی گذشت؟ مگر میشود این خزانههای الهی را در وجود اینها نادیده بگیریم؟ در میان اینها باید دانشمند باشد؛ منتها دانش با همهی عظمتش، در مقابل آن حیثیت معنوییی که خدای متعال به زن داده، چیزی نیست.
شما خانمی را فرض کنید که در حد اعلای دانش باشد، اما در مسائل انسانی و در ارتباطات انسانیش به عنوان یک جنس از دو جنس، دچار ابتذال باشد؛ شما خیال میکنید این فرد ارزشی دارد؟ البته خانمی که دانشمند باشد، به یک شکل، کمتر دچار این ابتذالات میشود - یکی از آفات بیسوادی همین است که زنان را قدری بیشتر از اینها به ابتذال میکشاند - لیکن حد ابتذال، یک حد محدودی نیست.
خانمی باشد، ولو در حد بالای علمی، اما اگر قدر آن گوهر انسانییی که در او عزیز است - کمااینکه در مرد هم آن گوهر عزیز است و زن و مرد تلاش میکنند، علم و حکمت میآموزند، تا آن را در خودشان متجلی کنند - پوشیده و مغفولٌعنه بماند و مورد بیتوجهی و بیاحترامی قرار بگیرد، چه ارزشی دارد؟ باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند؛ این یک مسألهی ارزشی است.
باید مسائل ارزشی اسلام در جامعهی ما احیاء بشود. مثلاً مسألهی حجاب، یک مسألهی ارزشی است. مسألهی حجاب، مسألهیی است که اگرچه مقدمهیی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسألهی ارزشی است. ما که روی حجاب اینقدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبهی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزندهیی که سر راهش قرار دادهاند، نشود.
استفتائات و دیدگاههای مراجع تقلید دربارهی حجاب و لباس
امام خمینی (ره):
آنها که زنها را میخواهند ملعبهی مردان و ملعبهی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدمساز است، زن مربی انسان است.[2]
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی:
«حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حملهی آنها قرار گرفت؛ زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعهی مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[3]
حضرت آیت الله خامنه ای:
آیا جنایتی از این بزرگتر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوهگری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانهی ملی ماست.
آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بیاعتنایی میکنند چیست؟
حضرت آیت الله خامنهای:
اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بیاعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.
حضرت آیت الله تبریزی:
اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بیاعتنایی نمایند، حکم بیاعتنایی به سایر تکالیف دینی است.
حضرت آیت الله صافی:
اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است، ولی بیاعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن باعث فسق است.
حضرت آیتالله سیستانی:
اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بیاعتنایی عملی گناه است.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی:
آری حجاب از ضروریات دین است، ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمیشود.
حضرت آیتالله بهجت:
بیاعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.
پوشیدن جوراب نازک و بدننما برای خانمها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورت دارد؟ و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر و مقنعه توسط خانمها در دید نامحرمان چگونه است؟
حضرت آیت الله خامنهای:
پوشانیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جورابهایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمیکند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است.
آرایش زنان در خیابانها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدننما و لباسهای محرک چه صورت دارد؟
حضرت آیتالله خامنه ای:
بر زن واجب است تمام بدن و موی و زینت خود را از نامحرم بپوشاند.
حضرت آیتالله فاضل لنکرانی:
حرام است.
حضرت آیتالله بهجت:
حرام است.
حضرت آیتالله صافی گلپایگانی:
حرام است.
سخن شهید رستمی درباره حجاب