سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوه بندگی

نظر
امروز در تاریخ
تصرف اندلس به دست سپاه اسلام
جام جم آنلاین: امروز جمعه دهم اسفند سال 1386 هجری شمسی مقارن است با بیست و یکم صفر سال 1429 هجری قمری و برابر است با 29 فوریه سال 2008 میلادی .

در چنین روزی در سال 714 میلادی اسپانیا به دست اعراب فتح گردید. اندلس در واقع در اواخر قرن اول هجرى به وسیله سپاهى از اعراب و بربرهاى مسلمان شمال افریقا فتح گردید.

گفته می شود در جریان  فتح اندلس، قبایل ویزیگوت ساکن اسپانیا که از حکومت خود ناراضى بودند، با مسلمانان همکارى کردند. به همین جهت اگرچه ریاست و رهبرى اسپانیاى مسلمان با عربهاى مسلمان بود، اما رؤساى بربر و گوت هم داراى قدرت فراوان بودند.

قدرت تقریبا مساوى عربها، بربرها و گوتها مانع از به قدرت رسیدن یک دولت کاملا قدرتمند مسلمان در اندلس مى‏شد.چنانکه گوتها همگى مسلمان نشدند و عده زیادى از آنها مسیحى باقى ماندند.

فتح نواحى مسیحى نشین شمال اسپانیا و گسترش اسلام در تمامى آن سرزمین نیز ناتمام ماند .بنى امیه براى حفظ حاکمیت خود بر اندلس، یکى از رؤساى عرب ساکن آنجا را عامل خود قرار مى‏دادند، اما این شخص در برابر نافرمانى بربرها و گوتها قدرت چندانى نداشت و همراهى قبایل عرب با وى، معمولا براى حفظ موقعیت خودشان در برابر اقوام دیگر بود.

در حالى که اندلس داراى چنین اوضاعى بود، بنى عباس موفق به سرنگونى حکومت بنى امیه شدند.در پى این واقعه، تعقیب امویان و قلع و قمع آنان آغاز شد و در نتیجه هر یک از بنى امیه در جستجوى یافتن پناهگاه به سویى گریختند.

در این میان شخصى به نام عبد الرحمن از نوادگان هشام بن عبد الملک (دهمین خلیفه اموى) از چنگ عباسیان جان سالم بدر برد و به اندلس گریخت. او در سال 137 ه.ق (1) وارد اندلس شد (5 سال پس از تأسیس خلافت عباسى) و توانست تعدادى از قبایل عرب آنجا را با خود همراه سازد.در شرایطى که تعدادى از مسلمانان اندلس بى‏طرف بودند، نیروهاى متمایل به عباسیان متحمل شکست شدند و عبد الرحمن توانست قدرت را در دست گیرد.فاصله زیاد اندلس تا مرکز خلافت عباسیان، مانع از اقدام سریع و مؤثر بنى عباس براى تصرف اندلس شد و هنگامى که نیروهاى عباسیان به آنجا اعزام شدند، عبد الرحمن توانست همراهى گوتها و بربرها را با خود جلب کند.آنان در این مرحله حکومت عبد الرحمن را عامل حفظ استقلال سیاسى خود تلقى مى‏کردند.بدین ترتیب عبد الرحمن سلسله اموى اندلس را تأسیس کرد.

عبد الرحمن و جانشینانش تا حدود صد سال بعد از تأسیس سلسله اموى اندلس، خود را امیر مى‏نامیدند.حکومت آنان جنبه دینى نداشت و عناصر کشورى و لشکرى آنان، ترکیبى از مسلمانان ومسیحیان بود.به همین دلیل نمى‏توانستند عنوان خلافت را که مفهومى صرفا اسلامى داشت، براى خود برگزینند.

این امر اگر چه موجب آرامش داخلى قلمرو آنان مى‏شد، لیکن مقابله با دولتهاى مسیحى مستقل شمال اسپانیا را مشکل مى‏ساخت.بنابراین به دلیل هجوم مسیحیان به مرزهایشان، از اوایل قرن چهارم هجرى سیاست دینى مشخص‏ترى انتخاب کردند.در این زمان عبد الرحمن سوم حکمران اندلس، خود را خلیفه نامید.او با بهره‏گیرى از غیرت دینى مسلمانان، توانست مسیحیان شمال اسپانیا را شکست دهد.

علاوه بر این، او در دریا نیز عرصه را بر مسیحیان تنگ کرد.در این زمان امویان اندلس، پا را از آن سرزمین فراتر نهاده قسمتى از شمال افریقا را هم تصرف کردند.این به معناى به مبارزه طلبیدن خلفاى عباسى بود.عباسیان نیز با دادن اختیارات به حکمرانان خود در شمال افریقا کوشیدند با امویان مقابله کنند.

اما این اقدام سرانجام موجب کاهش هر چه بیشتر تسلط آنان بر شمال افریقا شد. بعد از سقوط امویان، اندلس از تسلط عباسیان بیرون شد. در آنجا نیز مثل بیشتر بلاد اختلاف مصرى و یمانى در میان بود. به سال 125 ابوالخطار یمانى بر اندلس تسلط یافت و صمبل بن حاتم که مصرى بود بر او بشورید و از ولایتدارى خلع کرد و یکى از مصریان را به ولایتدارى رسانید یمنیان میخواستند ابوالخطار را به مقام خویش باز برند اختلاف بالا گرفت و اندلس چهار ماه تمام ولایتدار نداشت عاقبت همگى بر ولایتدارى یوسف بن عبدالرحمن فهرى اتفاق کردند که مصرى بود و به سال 129 ولایت اندلس را بدو دادند و بنا شد یکسال ولایت بدست او باشد و سال بعد کار را بدست یمنیان دهد تا هر که را خواهند ولایتدار کنند و چون سال بگذشت یمنیان خواستند یکى از خویشتن را بولایت رسانند اما صمبل مقاومت کرد و گروه بسیار از ایشان را بکشت و باز بر ولایت یوسف اتفاق شد و کس بر او اعتراض نکرد تا عبدالرحمن اموى بر اندلس تسلط یافت.

چون دولت اموى سقوط کرد و عباسیان به تعقیب و کشتار ایشان برخاستند یکى از بزرگان اموى عبدالرحمن پسر معاویة بن هشام از چنگ عباسیان به اندلس گریخت و دولت اموى اندلس را بنیان نهاد. جدایى اندلس از دولت عباسیان مایه ضعف ایشان بود اما منصور با همه کوششها که کرد نتوانست قدرت خویش را بر آن دیار استقرار دهد و به ناچار از در ملایمت درآمد.

وقتى منصور از مسالمت کارى نساخت به پپین پادشاه فرنگ متوسل شد تا از او بر ضد عبدالرحمن کمک گیرد و فرستادگان به دربار او روان کرد که سالى چند در آنجا مقیم بودند و با فرستادگان وى به نزد منصور بازآمدند و باز به دربار پپین رفتند و براى وى هدیه‏هاى گرانبها بردند اما این گفتگوها ثمرى نداشت جز آنکه عبدالرحمن از هجوم فرنگیان بکشور خویش بیمناک شد و هرگز بصدد جنگ عباسیان نیفتاد بنابراین منصور در مانور سیاسى خویش به نسبت زیاد توفیق یافت و سیاست عباسیان را درباره اندلس پایه نهاد.

بدوران مهدى همه دولتها از عباسیان حساب میبردند که این دولت بنهایت قدرت و وسعت رسیده بود اما آن اختلاف که میان خلیفه بغداد و اندلس بود مایه اضطراب بغداد بود که مهدى چون پدر قدرت امویان اندلس را به دیده حسد می نگریست و میخواست این دولت را از میان بردارد اما لشکر کشى به آن دیار میسر نبود که راه دراز بود و گذر دادن سپاه از صحراهاى آفریقا کارى دشوار مینمود و هم قوت عبدالرحمن اموى به حساب بود که وى در اندیشه بود دیار شام را از امویان بگیرد و اگر اوضاع اندلس اجازه میداد بدینکار اقدام کرده بود بدی نجهت دو خلیفه در بغداد و اندلس بدشمنى و کینه قانع شدند و کوشش عملى بر ضد همدیگر کمتر کردند .

 

 


ماجراى فتح اندلس از آن جا آغاز گردید که "ژولین "ـ فرماندار "سبته " ـ به خاطر تعرضى که از سوى رودریک به دخترش شده بود، از پادشاه سرپیچى کرده و به ناچار به فراریان دیگر اسپانیا در آفریقا پیوست و با اصرار از موسى‏بن نصیر ـ حاکم مسلمان آفریقا ـ خواست تا اسپانیا را از چنگال ستمگرانه پادشاه غاصبش نجات بخشد......


فتح اندلس
 

ماجراى فتح اندلس از آن جا آغاز گردید که "ژولین "ـ فرماندار "سبته " ـ به خاطر تعرضى که از سوى رودریک به دخترش شده بود، از پادشاه سرپیچى کرده و به ناچار به فراریان دیگر اسپانیا در آفریقا پیوست و با اصرار از موسى‏بن نصیر ـ حاکم مسلمان آفریقا ـ خواست تا اسپانیا را از چنگال ستمگرانه پادشاه غاصبش نجات بخشد.

سندِ افتخار اسلام، قرآن کریم و سنت معصومان و انسان‏هاى وارسته و فرهنگ اخلاقى‌ـ انسانى والا است؛ و این همه از زلال وحى و آرمان‏هاى بلند الهى و انسانى برخاسته است. به هر کجا که نور اسلام وارد شد، معنویت و آبادانى و تربیت و هدایت آورد. کشور اروپایى اندلس نیز زمانى به برکت اسلام، از دانش و فرهنگ بهره برد و به اوج پیشرفت علمى رسید. آن روز که اروپا در جهل و خرافه غوطه ور و از دانش و فرهنگ به دور بود، به گفته "هرمان راندل " استاد دانشگاه کلمبیا: مسلمین در قرن دهم میلادى در اسپانیا تمدنى پدید آوردند که در آن تمدن، علوم از صورت عقایدمبهم عمومى درآمده بود و با صنایع و فنون زندگى علمى انطباق یافته بود.1 هم‏چنین "لاین پل " مستشرق انگلیسى مى‏نویسد:

 
با ورود اسلام به اندلس، زنان پا به دنیا و فرهنگ دیگرى نهادند و به درجات بلند علمى و اجتماعى دست یافتند، همان جایگاهى که امروزه در پى آنند، اما روز به روز زنان را به پرتگاه سقوط نزدیک مى‏سازند. در اوج مدنیت اسلامى در آن‏جا، زنان تحصیل مى‏کردند و حتى بانوانى در دانش و ادب شهره‏ى آفاق شدند؛ زنانى همچون "ولاده " دختر امیر محمد که در سال 860 میلادى شاعر برجسته و توان‏مندى بود.
 
مسلمانان براى استفاده از زمین‏هاى بى‏آب، با بهره‏گیرى از مهارت‏هاى فنى خویش، روش‏هاى جدید آبیارى را اختراع کردند و از این طریق، زمین‏هاى بسیارى را آباد کردند. با رشد و توسعه اقتصادى، کالاهاى صنعتى و کشاورزى و صادرات و بازرگانى و تجارت خارجى اندلس رونق یافت و کالاهایى مانند: اسلحه، ورق آهن، ظروف چینى مُذَهَبْ و سفالى، کاشى‏هاى رنگارنگ، فرش، انواع پتو و پارچه‏هاى ابریشمى و... صادر گردید.8
سوگمندانه، با این همه رشد و توسعه، جامعه اسلامى به یکباره دستخوش نفاق و آلودگى جنسى گردید و میراث پربهاى آن در زیر شلاق دشمنى و یک دندگى اربابان کلیسا سوخت و خاکستر شد و حتى این دست‏آوردها به نام دیگران در تاریخ نگاشته شد. اکنون هر مسلمان بیدار دلى با نظر کردن به حکومت اسلامى اندلس از خود مى‏پرسد، چرااندلس از اوج قدرت به حضیضِ ذلّت کشیده شد؟ علت را باید در کجا جست‏جو کرد؟ آن‏چه ما در یافتیم در قالب پنج بخش تحت عنوان کلیات، شناخت کلى اندلس، علت‏هاى شکست، تهاجم فرهنگى و انقلاب‏ها و رسانه و ایجاد مصونیت فرهنگى، در اختیار شما همدلان قرار مى‏دهیم؛ باشد که گذشته، چراغ راه آینده‏مان باشد و هیچ گاه این فرجام تلخ و دردناک در کشورهاى اسلامى تکرار نگردد.

ضرورت و اهمیت موضوع

==============
مرورى گذرا به جاودانه‏ترین کتاب عالم خلقت، یعنى قرآن مبین که به گواهى تاریخ معجزه‏اى بى‏نظیر است، هر انسان روشن ضمیرى را مجذوب روش بیان و نحوه‏ى القاى مفاهیم والاى توحیدى و عرفانى و اخلاقى در آن مصحف شریف مى‏نماید. خداوند متعال بهترین و ساده‏ترین و عامّه فهم‏ترین روش را براى فهماندن مفاهیم بلند الهى انتخاب کرده و از آن به عنوان سریع‏ترین راه رسیدن به مقصود بهره مى‏جوید که همان روشِ بیانِ به صورت داستان است. آرى استفاده از قصه‏هاى گذشتگان و بیان رمز موفقیت و یاخوارى آنان، و دعوت به عبرت آموزى از ملل گذشته، شیوه‏ى تازه‏اى است که قرآن آن را به بهترین شکل به کار مى‏گیرد.
برهمین اساس، امروزه پرداختن به داستان تلخ و شیرینِ مسلمانان اندلس و بیان زاویه‏هاى گوناگون حکومت مسلمانان در آن‏جا، ضرورت دارد. از آنجا که اختلاف‏ها، مقام پرستى‏ها، قدرت‏طلبى‏ها و فرو رفتن در منجلاب فسادِ اخلاقى و افول فرهنگى ـ که عوامل عمده‏ى شکست مسلمانان در اسپانیا بود ـ هم اکنون نیز،دامنگیر مسلمانان گشته است، بازبینى و تعلیل موشکافانه‏ى این ماجرا، به منزله‏ى زنگ بیدارباشى است که ما را به ضرورت طرح و بررسى این بحث، متقاعد مى‏سازد.

پیشینه‏ى تاریخى موضوع

---------------------------
موضوع این بحث به زمان فتح اندلس به دست "طارق بن‏زیاد همدانى "9 برمى‏گردد؛ چرا که از آن زمان واژه‏ى اندلس در ادبیات عمومى مسلمانان، جاى گرفت. مورخین بزرگى همچون ویل دورانت، گوستاولوبون، جرجى زیدان، طبرى و دیگران در کتاب‏هاى خود به بحث درباره‏ى تمدن و تاریخ اندلس پرداخته‏اند و در این‏باره دست‏کم صدها جلد کتاب نوشته شده است که هر کدام جنبه‏هاى مختلفى از مسائل اندلس را بررسى کرده‏اند.

 

 

ا فتح اندلس به دست مسلمانان نقطه شروع پیشرفت اروپا بود ا

اسپانیای فعلی که روزی توسط سپاه اسلام فتح شد، هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن که پایه گذارش مسلمانان بودند، سر تاسر اروپا را روشن کرد.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان/کرمان جنوبی

مقدمه

"اندلس " یا شبه‏جزیره‏ى ایبرى شامل سرزمین اسپانیا و پرتغال فعلى است. این شبه‏جزیره که اکنون به دو کشور مستقل اسپانیا و پرتغال تقسیم شده است، در جنوب غربى اروپا قرار دارد که از قسمت شمال و شمالِ غربى به خلیج بیسکاری، از سوى شرق به دریاى بالئار که جزو دریاهاى غربی مدیترانه است ـ و از جنوب به دریاى مدیترانه و تنگه جبل الطارق و اقیانوس اطلس هم‏جوار است.  به گفته "هرمان راندل " استاد دانشگاه کلمبیا: مسلمین در قرن دهم میلادى در اسپانیا تمدنى پدید آوردند که در آن تمدن، علوم از صورت عقایدمبهم عمومى درآمده بود و با صنایع و فنون زندگى علمى انطباق یافته بود.

 

 "لاین پل " مستشرق انگلیسى مى‏نویسد:
اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود و دشت‏هاى سوزان این سرزمین در اثر کوشش ملت فاتح، آباد گردید و شهرهاى با عظمتى را در این وادى بزرگ به وجود آوردند.

علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایى رونق داشت و از همین رهگذر بود که علوم ریاضى، فلکى گیاه‏شناسى تاریخ، فلسفه و قانون‏گذارى تنها در اسپانیاى اسلامى تکمیل شده و نتیجه داده بود.
در این زمینه نوشتار دکتر "مارتینز مونتابث " مستشرق اسپانیایى، نیز ارزنده است:
اگر حاکمیت هشت قرنه‏ى اسلام بر اسپانیا نبود، هرگز این کشور وارد گردونه‏ى تاریخ تمدن نمى‏شد. این دوره، در حالى که اروپاى همسایه، اسیر تیرگى جهل و عقب ماندگى بود، روشنایى خرد و فرهنگ را به آن‏جا منتقل کرد.

 

ماجرای فتح اندلس:
زمانى که آفریقا به دست "موسى‏بن نصیر " اداره مى‏شد، پادشاه اسپانیا "رودریک  بود. او سى و ششمین و آخرین پادشاه گوت دراندلس بود.
ماجراى فتح اندلس از آن جا آغاز گردید که "ژولین ـ فرماندار "سبته " ـبه خاطر تعرضى که از سوى رودریک به دخترش شده بود، از پادشاه سرپیچى کرده و به ناچار به فراریان دیگر اسپانیا در آفریقا پیوست و با اصرار از موسى‏بن نصیر ـ حاکم مسلمان آفریقاـ خواست تا اسپانیا را از چنگال ستمگرانه پادشاه غاصبش نجات بخشد. در پاسخ به این درخواست، موسى‏بن نصیر باگرفتن اجازه از ولیدخلیفه‏ى مسلمانان ـ یک افسر جوان و شجاع به نام "طریف " را براى کشف و گردآورى اطلاعات لازم و مقدماتى به سواحل جنوبى اسپانیا فرستاد.

 


"تدمیر " به او نوشته بود: مردمى به کشور ما آمده‏اند که نمى‏دانیم آیا اهل آسمانند یا اهل زمین. " رودریک، امیران ارتش و خان‏هاى کشور را به جنگ فراخواند و حکم داد که همگى با مردمان و وابستگانشان در شهر "قُرطُبه " به او بپیوندند. طولى نکشید که تعدادنیروهاى سپاه سلطنتى به همراه سپاه کمکى امیران اطراف، نزدیک به یکصد هزار تن رسید. این دو لشکر در مکانى به نام "لکه " در روز یکشنبه ـ دو روزمانده به آخر ماه رمضانِ سال 92 ه . ق ـ باهم درگیر شدند و این جنگ تمام عیار میان آن‏ها، تا روز یکشنبه پنجم شوال ادامه یافت. فرزندان تیزا ـ پادشاه پیشین که به دست رودریک کشته شده بود ـ در همان حمله‏ى اول از لشکر رودریک جداشدند، ولى فراوانى لشکریان باقى مانده‏ى رودریک و مناسب بودن سلاح و وسایل جنگى و آرایش خوب نظامى آن‏ها، باعث گردید تا مدت بیشترى در برابر حمله‏هاى سخت مسلمانان، پایدارى نمایند. ولى حمله‏ى پایانى طارق‏بن زیاد، به قدرى سخت و سنگین بود که ایستادگى دشمن در برابر آن ممکن نبود. از این رو، جمعیت گوت‏ها به کلى از هم پاشید. پادشاه رودریک هنگام فرار، خود را به آب رودخانه اندخته و کشته شد و مسلمانان اسب و لنگه‏ى کفش او را در میان گِل و لاىِ رودخانه پیدا کردند.


تاثیر فرهنگ اسلامی بر ملت اندلس

فرهنگ اسلامىِ علم دوستى چنان در کام مسلمانان اندلس، شیرین افتاد که بسیارى از آنان مشتاق گام نهادن در این راه شدند و این همه در حالى بود که اروپاى آن روز، در گرداب تفتیش عقاید وحشى‏گرى و مخالفت با علم غوطه‏ور بودند.
با ورود اسلام به اندلس، زنان پا به دنیا و فرهنگ دیگرى نهادند و به درجات بلند علمى و اجتماعى دست یافتند،
سواد آموزى چنان رو به فزونى نهاد که تنها در مدت یک سال در قرطبه، بیش از پانزده هزار جلد کتاب نوشته شد و با انتقال صنعت چاپ از بغداد به اندلس، این رقم فزونى یافت. داشتن کتاب و کتاب‏خانه نشانه بزرگى و فخرفروشى گردید. بزرگانى در میدان علم و نوآورى قد برافراشتند و کارهایى را به بشر و جهان علم عرضه نمودند.

پروفسور "دالماس " استاد بیمارى‏هاى زنان دانشکده پزشکى شهر "مونت پلیه " اعتراف مى‏کند:
تمدن مسلمانان منحصر به فن معمارى و نقش و نگار ساختمان‏ها و مساجد پرشکوه نیست، بلکه شامل بسیارى از علوم و معارفى مى‏شود که اساس علوم جدید به ویژه علوم گیاه‏شناسى و پزشکى است.