سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوه بندگی

سلام خدمت بازدید کنندگان به خصوص پارسی بلاگی های عزیز حلول ماه مبارک رمضان گرامی باد. امیدوارم ازاین ماه عزیز نهایت استفاده رو ببریم.    یا حقتبسم

 

کاش در این رمضان لایق دیدار شویم. *** سحری با نظر لطف تو بیدارشویم

 

---------------اس ام اس ------------

 

به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم

 

پیامک ماه رمضان-----------

به حیف نون میگن تو که روزه نمی گیری،

چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،...

روزه که نگیرم... سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟

 

---------------اس ام اس ماه رمضان-----------------

 

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی...
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج.

 

----------***--------

 

آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده عاصی و گنهکار توییم
ای داور بخشنده بما کن نظری


-------------- رمضان-----------------

 

 

 

ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز

باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت

 

-------

 

امام صادق-ع:

خواب روزه دار عبادت،

خاموشی او تسبیح،

عمل وی پذیرفته شده

و دعای او مستجاب است."

 

---------------اس ام اس ماه رمضان-----------------

 

فرا رسیدن ماه ضیافت الهی بر شما و خانواده محترم مبارک باد


-پیام ماه رمضان---------***-----------

 

حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد.

متن تبریک ماه رمضان

 

دیگه چیزی تا 

قشنگی های ماه مبارک 

رمضان نمونده 

آرزوی من برای شما 

ماهی پر از سلامتی

 و عشق 

در کنار عزیزای دلتونه 

الهی بهترین ها براتون 

رقم بخوره

پیشاپیش رمضان مبارک

****

 

دیگه چیزی تا اولین روز

 ماه مبارک رمضان نمونده

آرزویم برای شما

ماهی پراز سلامتی وعشق

درکنار عزیزای دلتونه

الهی بهترین ها براتون رقم بخوره

 

اس ام اس های جدید تبریک ماه رمضان, متن تبریک ماه رمضان

 

ماه مبارک رمضان، بهترین ماه ها

ماه میهمانی خدا، ماه خوبیها

ماه شب های قدر، ماه دعا ونیایش

ماه رحمت و آمرزش بر 

دوستان عزیزم مبارک...

 

 

متن تبریک ماه رمضان

 

ماه برکت زِ آسمان می آید

صوت خوش قرآن و اذان می آید

تبریک به مؤمنینِ عاشق پیشه

تبریک،بهار رمضان می آید

 

اس ام اس های جدید تبریک ماه رمضان, متن تبریک ماه رمضان

اس ام اس های جدید تبریک ماه رمضان

 

مهمونی رفتنِ گدا پیش خدا لیاقته

یه بار دیگه پیش خدا بشی گدا سعادته

هر کی بودی، هرکی شدی اگه دوباره اومدی

خدا رو شاهد می گیرم شک نکنی عنایته

ماه رمضان مبارک باد 

 

 

******

 

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک

می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست

تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست

 

 

پیام تبریک ماه رمضان

 

آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و آن کلید با ماست

آمد رمضان به خدمت دل / و آن کس که دل آفرید با ماست

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک

-------***----

منبع بیتوته-

 

آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمی

توفیق خدایا، تو ز ما سلب مفرما

 

 

شد باز در رحمت خالق به روی خلق

چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا

مژده که شد ماه مبارک پدید

رمضان آمد و ما غرق گناهیم هنوز
همه ویرانه دل آلوده نگاهیم هنوز

رمضان تا رمضان هیچ نشد حاصل ما
جمله سر گشته و درمانده ی راهیم هنوز

عمر بیهوده شد و بر سر غفلت، اما
همچنان منتظر رؤیت ماهیم هنوز

م.اولیا


بینند همه هلال و من ابرویت
گیرند همه روزه و من گیسویت
در دوره ی این دوازده ماهه ی سال
یک ماه مبارک است، آن هم رویت.

مرحوم واعظ خراسانی

 

غرق گنهم خدا...!  حلالم گردان
بگذر ز من آسوده خیالم گردان
هنگام سحر که سال تحویل من است
بنما نظر و احسن حالم گردان...
زهرا هدایتی            از وبلاگhttp://payamak57.blogfa.com

 


بر مقدم دختر پیمبر صلوات
بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات
بر محضر حضرت محمد تبریک
بر مادر شیعیان حیدر صلوات
ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک

ولادت حضرت فاطمه

 ولادت حضرت فاطمه

 

بر عالم سرما زده گرما دادند
خورشیدترین ، تو را به دنیا دادند
با سجده و سجاده چهل روز گذشت
تا عاقبت آن سیب خدا را دادند . . .
میلاد با سعادت حضرت فاطمه (س) و روز زن بر شما مبارک

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

دین خدا زهمت او جان گرفته است
زن با نگاه فاطمه عنوان گرفته است
زیباترین نمایش تابان روزگار
زهراست آنکه مانده در اذهان روزگار . . .
ولادت حضرت فاطمه (س) و روز مادر بر شما مبارک

 

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

اشک در دیده ترم باشد
شب میلاد دلبرم باشد
ای عزیز رسول، یا زهرا (س)
عشق تو روح پیکرم باشد
جان ما را اگر پذیرایی
هدیه روز مادرم باشد

 

 

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

فاطمه گویاترین فریاد عشق / روح سبز عاطفه، همزاد عشق
ای دلت پر نور تر از آفتاب / ای کلامت عشق را تفسیر ناب
موج زن در هر کلامت شط نور / خطبه هایت شرح ناب خط نور

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)
زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س)
پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف
از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س)

 

ولادت حضرت فاطمه و روز مادر

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گُل محمدی می خندید

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

سلام ای ذره‏ ای پیش تو خورشید
سلام ای کوثر و یاسین و توحید
سلام ای مظهر تطهیر و پاکی
سلام ای گوهر دنیای خاکی

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد
گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است
ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم
وَرنه بی فاطمه که خطه ی ایران هیچ است . . .

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

لادت حضرت فاطمه

 

جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است . . .

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم . . .

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

یکتا گُهر بحر رسالت زهراست
محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست
همتای علی، نور دو چشم احمد
سرچشمه دریای امامت زهراست
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد . . .

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمهحضرت فاطمه

 

دلی که نیست در او مهر فاطمه سنگ است
چرا ؟ که نور وی ونور حق هماهنگ است
اگر قدم نگذارد به عرصه ی محشر
کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد

 

 

 اس ام اس های ولادت حضرت فاطمه

 

با نام تو دل چه با صفا می گردد
با مهر تو دل زغم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی زهرا
با نام تو قفل بسته وا می گردد
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد . . .

 

پیامک ولادت حضرت فاطمه, اس ام اس های ولادت حضرت فاطمهمنبع: سایت بیتوته


پیامک روز ولادت حضرت فاطمه

سینه اش بویید پیغمبر که مینوی من است

فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت
بضعه من، روح ما بین دو پهلوی من است
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد

 

چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
همتای علی، در دو جهان بی همتاست
زهراست محمد و محمد زهراست
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد

 

پیامک روز مادر: 

زیباترین واژه بر زبان آدمی واژه مادر است   ،زیباترین خطاب مادر جان   مادر واژه ای است سرشار از امید و عشق، واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید    روز مادر گرامی باد

میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم  صدیقه ی کبرا حضرت فاطمه زهرا و بزرگداشت مقام زن و روز مادر مبارک

به یاد می آورم لحظه های فراز را که حمایت او اعتبارم می بخشید،و لحظه ی نشیب را که اعتماد آن فرشته امیدوارم می کرد  مادر روزت مبارک

مادر ای معنی بودن /  تویی لایق ستودن

مادرم هستی من از هستی توست //تا هستم و هستس دارمت دوست

پیامک روز مادر


نام کتاب : ولایت فقیه، ولایت عدالت و فقاهت  از جوادی آملی

کتاب

  کتاب اخلاق اسلامی برگرفته از سخنان مصباح یزدی    (خرید کتاب)

کتاب مذهبی

 

قصه های دلنشین قرآن 
به نویسندگی احمد بانپور توسط انتشارات استوار منتشر شده  (خرید این کتاب

کتاب مذهبی

 

 

کتاب خدایی که می پرستم

از روزگاران قدیم و همزاد با آدمی و از هنگامی که انسان خود را دیده و به خود آمده، نخستین چیزی که بیش از هر چیز دیگر او را به خود مشغول داشته، اندیشه? پروردگار، معبود   دانلود کتاب

کتاب خدایی که میپرستیم

 


مرداد – روز مقاومت اسلامی

  نامگذاری روز بیست و سوم مرداد ماه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی کشورمان به مناسبت پیروزی جنبش حزب الله لبنان، بیش و پیش از هر چیزی، تجلیل از واژه مقدس “مقاومت” است.

 

مقاومتی که ریشه در اعتقادات اسلامی مردم جنوب لبنان و معطوف به اراده پولادین آنان است. مردمی جنگ زده، محروم و زجر کشیده که در برابر تجاوز همه جانبه و غیرانسانی رژیم اشغالگر قدس، تا پای جان ایستادگی کردند و طی نبردی به مدت سی و سه روز، نقشه های دشمن متجاوز و سلطه طلب را نقش برآب زدند. 
 واقعیت این است که رژیم اشغالگر قدس تاکنون با جنگ و ترور توانسته موقعیت خودرا حفظ کند و هرگاه که با سخن حق ،معقول و قانونی مواجه شده، دست به راه اندازی جنگ و ترور زده است که نمونه اخیر آن، تجاوز به جنوب لبنان و بروز جنگ سی و سه روزه است . 
اگرچه، بانگ رسوایی و بی اعتبار ی رژیم نامشروع اسرائیل طی سالهای سال نواخته شده و به عبارتی دیگر، هویت آن نیز مقارن با تجاوز و ترور ( در سطح جهانی ) شده است اما تمام اینها، باعث نشدکه مردم جنوب لبنان به رهبری جنبش حزب الله از رویارویی و مقابله با این دشمن متجاوز و خودسر، بپرهیزند و ئقب نشینی کنند.

روز مقاومت اسلامی

 سیدحسن نصرالله که رهبری جنبش مردمی و محبوب حزب الله را برعهده دارد، با شجاعت و درایت تمام ، اراده مردم مبارز و لبنان را علیه خصم متجاوز بسیج و معطوف کرد.
 مردم لبنان درنبردی سی و سه روزه، ارتش رژیم اشغالگر قدس را به خاک سیاه مذلت نشاندند و باردیگر، واژه مقاومت را برای محرومان و ستم دیدگان جهان معنا کردند و به همه یادآور شدند که مقاومت ، سلاحی است که صلاح در پی دارد وبه سخن دیگر، صلاح کار در برابر دشمن متجاوزی مانند رژیم نابکار اسرائیل، سلاح و مقاومت است و در غیر این صورت، باید که ذلت و خواری و حکم صادره از سوی متجاوز را پذیرفت.
 چنین است که مردم مقاوم، شریف و وفادار ایران با اطلاع از خبر پیروزی لبنان در جنگ سی و سه روزه، به طور یکپارچه فریاد بلند شادی و شادمانی سر می دهند و هنرمندان شان نیز ، فیلم سینمایی ” سی و سه روز ” به روی پرده سینماهای ایران و لبنان می فرستند و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم روز بیست وسوم مرداد را به نام روز مقاومت اسلامی ، به تصویب می رساند.

دلایل تفوق حزب‌الله بر رژیم صهیونیستی
در تحلیل چگونگی تفوق حزب الله بر نیروهای اشغالگر، دلایل و عوامل زیادی را می توان بر شمرد. از جمله می توان به بهره گیری حزب الله از حمایت های افکار عمومی جهانیان در دفاع از خویش استناد کرد و می توان فعالیت های مقاومت اسلامی را در چارچوب اقدامات یک نهضت آزادیبخش قرار داد.
حملات فرسایشی و استمرار جنگ های پارتیزانی و تهدید مناطق مسکونی شمال رژیم صهیونیستی به عنوان اهرم فشار مناسب و برگ برنده ای ارزشمند تلقی می شود که این رژیم را به خروج از گرداب لبنان وادار کرد، چنانچه همین عامل بود که صهیونیست ها را در خرداد 1379 به فرار از لبنان مجبور کرد.
نکته قابل توجه این که حزب الله به خوبی می دانست که چه می خواهد. هدف روشن و واضح، آنان را در برابر نیروهای اشغالگر همگام و منسجم کرده بود. افزون بر این، آنان می دانستند که دشمن توان و امکان بهره گیری از سلاح های کشتار جمعی و غیر متعارف را ندارد. از سوی دیگر آنان بازیگران مستقلی بودند که به راحتی در میان مردم جای می گرفتند و رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن آنان به ناچار می بایست ملت لبنان را نشانه می رفت. آنها به خوبی حمایت افکار عمومی منطقه و جهان را به سوی خویش جلب کرده بودند و این برای آنها عقبه مطمئنی ایجاد می کرد که با تکیه بر آن می توانستند مشروعیت مبارزات خویش را تعمیق بخشند. از سوی دیگر به دلیل ماهیت غیر دولتی که از آن برخوردار بودند، تبعات برخورد و تهاجم آنان به نیروهای اسرائیل، چندان متوجه دولت ضعیف لبنان نمی شد و اسرائیل نمی توانست این بازیگر را با تکیه بر توان اتمی و قدرت بازدارندگی خویش کنترل کند. در این زمینه حزب الله خود بار مسئولیت حملات خویش را با افتخار به دوش می کشید. پراکندگی این نیروها در سطح کشور و ممانعت های جهانی نیز مانع به کارگیری گسترده سلاح های کشتار جمعی می شد. بنابراین رژیم صهیونیستی نه می توانست و نه در صورت توانایی انجام حمله گسترده علیه حزب الله ـ حمله با سلاح های کشتار جمعی ـ خواست او جامه عمل می پوشید.
سایر دلایلی که برای پیروزی حزب الله برشمرده می شود، نظیر مردمی کردن مبارزه، استقلال عمل، پنهان کاری مفرط، وجود رهبران نظامی ـ سیاسی کارآمد، انسجام فوق العاده، بهره گیری از روش های نوین جنگ چریکی و استفاده از عملیات روانی علیه مزدوران و ... هر یک به سهم خویش مهم و در جای خود قابل تأمل است.
آنچه این نیروی اندک را برتری بخشید نه ع ده و عده نظامی، بلکه اعتماد راسخ آنان به درستی راه و مسیر انتخاب شده و اعتقاد عمیق آنان به پیروزی ـ در هر دو حالت شکست دشمن یا شهادت ـ بود. این اکسیر بود که این گروه کوچک را روئین تن کرد و با تکیه بر حمایت های الهی توانست اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل را در هم شکند و همپای آن ختم دوران بازدارندگی و آغاز دوران جدید مبارزه را اعلام دارد. آنان با الهام از مایه های عمیق تفکر شیعه و با تکیه بر وعده های الهی در حمایت از مظلوم، فارغ از قواعد سیاسی مرسوم به میدان مبارزه با اسرائیل وارد شدند و از آنجا که در محاسبات عقلانی معطوف به ارزش آنان، شکست، سازش ، همزیستی با اشغالگر، پذیرش امر واقع، یأس از مبارزه و طولانی شدن آن و فریب وعده های دشمن جایی نداشت، پیروز شدند.
عوامل بسیاری به موفقیت تجربه مقاومت در جنوب لبنان - در زمانی که تحقق هر پیروزی دیگر عربی بسیار نادر بود ـ کمک و مساعدت کرده است.

مقاومت
مهم‌ترین عواملی که در موفقیت این تجربه موثر بوده است را می‌توان به ترتیب زیر مورد بررسی قرار داد:
1ـ بعد دینی
معروف است که مقاومت حزب الله، در درجه اول یک مقاومت اسلامی است. جنبه دینی ـ اسلامی مقاومت، از زمان تجاوز رژیم غاصب اسرائیل به لبنان در سال 1982 تاکنون نقش بسیار مهمی در رویارویی با نیروهای اشغالگر، خواه در سطح مردمی و خواه در سطح نیروهای مقاومت، داشته است.
2ـ تعیین اولویت‌ها
مقاومت لبنان در دو دهه گذشته با انجام عملیات های نظامی اش در جنگی همه جانبه بر ضد سربازان رژیم اشغالگر و مزدورانش، توانسته است رویکرد راهبردی خود را بر اساس معادله ذیل تعیین کند:
الف- مقابله به مثل شدید علیه دشمن به ویژه در جبهه های مرزی
ب- انعطاف و میانه روی در داخل و همکاری با نیروها، احزاب و طوایف لبنانی، بدین منظور که از مقاومت در همه سطوح حمایت شود و حوزه افکار عمومی حامی حزب الله گسترش یابد.
اگر چه مقاومت لبنان از پیچ و خم های خطرناکی عبور کرده و به ویژه در گسترش روابط با دولت و نهادهای آن، شاهد نقاط عطفی بوده است، اما اولویت های فوق الذکر هیچ گاه تغییر نکرده است. با وجود برخی تنش ها میان مقاومت و دولت لبنان، هیچ گاه این تنش ها به منازعات مسلحانه داخلی یا منازعات غیرمسلحانه منجر نشده است.
نکته مهم دیگر که لازم به یادآوری است این که رژیم صهیونیستی این سطح از روابط رسمی دولت لبنان با مقاومت و حجم حمایت های مردمی که از آن برخوردار است را خوب درک می کند. در نتیجه همواره تلاش کرده تا از طریق عملیات های تلافی جویانه بر ضد شهروندان و غیرنظامیان علیه زیرساخت های اقتصادی در تمامی مناطق لبنان حتی مناطقی که با خطوط نبرد فاصله زیادی دارد، روند همکاری ها را به گونه ای تخریب کند که لبنانی ها همه احساس کنند آنچه که مقاومت انجام می دهد چه تبعاتی برای آنها در پی دارد و به خاطر عملیات های مقاومت چه بهای سنگینی را باید بپردازند. با این همه هیچ یک از جنایات اسرائیلی ها در لبنان نتوانسته است اولویت های مقاومت را تغییر دهد
3- استفاده از روش‌های تبلیغاتی روانی
این جنبش اولین نیروی مقاومتی است که به تهیه فیلم از عملیات های تهاجمی اقدام کرده است. تصاویر پخش شده از این عملیات ها، تأثیر بسیار بالایی بر روحیه تمامی مردمی که در مناطق مختلف لبنان از مقاومت حمایت می کنند، داشته و در مقابل موجب شکست روحی سربازان دشمن و افکار عمومی رژیم صهیونیستی شده است.
پس از این که تلویزیون المنار وابسته به مقاومت، تصاویر زنده ای از عملیات تهاجمی موشکی نیروهای حزب الله را به مواضع دشمن و یا به شهرهای صهیونیست نشین شمال اسرائیل پخش کرد این اقدامات تبلیغاتی موجب بالا رفتن روحیه حامیان حزب الله و تضعیف روحیه دشمن شد.
4- موسسات و نهادهای مقاومت
موسسات و نهادهای بهداشتی، اجتماعی و تربیتی مقاومت یکی پس از دیگری برای تأمین نیازمندی ها و رفع مشکلات ناشی از اشغال متجاوزان ظهور می کنند. به عنوان مثال نهاد جهاد سازندگی که مهندسان، متخصصان و کارگران در آن کار می کنند، از سال 1367 تاکنون درصدد رفع خساراتی است که در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به وجود آمده است. ترمیم و بازسازی اماکنی که از بین رفته، حفر چاه ها، کمک به ساخت درمانگاه ها، مدارس و فراهم ساختن دوره های آموزش کشاورزی، از اقدامات دیگر موسسه جهاد سازندگی به حساب می آید. همچنین سازمان بهداشت اسلامی از زمان تأسیس در سال 1363 در زمینه خدمات پزشکی چه (در زمان جنگ و در زمان صلح) خدمات بسیاری را ارائه کرده است. تربیت پرستاران و سازماندهی دوره های بهداشتی در مناطق مختلف از مأموریت های این سازمان بوده است.

مقاومت 33 روزه


اگر ما با علی باشیم در دنیا علی با ماست

نه تنها اندر این دنیا که در عقبا علی با ماست

علی با حق و حق با او گواهم پنح دم یا هو

به ابجد سیر کن تا بنگری معنا، علی با ماست

مسیح از مرتضی پرسید راه آسمان ها را

بگو بر پیروان مکتبِ عیسی علی با ماست

ز لطفش نامه? اعمال شیعه می شود اصلاح

علی پرونده ها را می کند امضا، علی با ماست

خروشان موج در پیش و از طوفان چه می ترسی

بگو یک یا علی و بگذر از دریا علی با ماست

تعال الله ولایت بر سر ما سایه گسترده

تو بنشین مدعی در سای? طوبا علی با ماست

شهیدان بر در و دیوار این کاشانه بنوشتند

قسم بر همت مردان? زهرا علی با ماست

به عالم تا قیامت کشور ما ناز خواهد کرد

و بر این ناز می نازیم چون مولا علی با ماست

دل اهل ولا را گر هزاران بار بشکافی

در او بینی نوشته با خط خوانا علی با ماست

به شیطان بزرگ و کوچک دوران بگو ما را

هراسی نیست از تهدید امریکا علی با ماست

به کعبه زاده شد تا قبل? دل ها شود حیدر

قسم بر احترام مسجد الاقصی علی با ماست

دعای اعتکاف مادرش شد مستجاب آن شب

شنید از هاتف غیبی، مکن پروا علی با ماست

شب معراج طاها مرتضی را در فلک می جست

ندا آمد حبیب ما بیا بالا علی با ماست

"کلامی" با علی بودن به محشر عالمی دارد

بگو ای دل مکن اندیش? فردا علی با ماست

ولی الله کلامی زنجانی

حدیث از امام علی

 

 

 

علی نجوای عرش کبریایی        علی مولود بیت ا...اعلی

علی آیینه ای از حق زمعنی     علی قربانی محراب خونین

علی میزان حق،مثقال توزین     علی مولای درویشان بی کس

علی روحی زانفاس مقدس      علی ذکر و دعای هرملائک

علی ره توشه عرفان سالک     علی وصف کمالات پیمبر

علی را دخت احمد گشته همسر   علی همراه خود دارد سه گوهر

علی دارد حسن همراه کوثر

علی دارد حسینی نور عینی

علی سلطان وچون او کس نبینی

علی غمخوار ودمساز یتیمان

علی مرحم به دلهای پریشان

علی شافی به غوغای قیامت

علی مبعوث حق ،نور ولایت

علی قرآن ناطق خصم هر خس

علی تفسیر قرآن و سخن بس    از سایت بیتوته

ولادت امام علی


ولادت و حسب و نسب

بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏ 
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)

و چنین افتخار منحصر بفردى که براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده بدست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:

و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتکرمته. (4)

یعنى پیش از آنحضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.

امام علی

 

 

نقش امام علی در هجرت پیامبر:

سران قریش در خفا جمع شده و تشکیل کمسیونى دادند و پس از شور و بحث زیاد نتیجه شورا و تصمیم انجمن بدین ترتیب اعلام شد که از هر قبیله یک نفر قهرمان شمشیر زن انتخاب شود و این عده بالاتفاق شبانه بخانه پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم حمله نموده و او را در بسترش با شمشیرهاى عریان بقتل رسانند و چون بنى‏هاشم به تنهائى قدرت مقابله با تمام قبایل عرب را نخواهند داشت در نتیجه خون پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم لوث شده و بهدر خواهد رفت.

این نقشه شیطانى یک تصمیم قطعى و خلل ناپذیرى بود که در پنهانى براى از بین بردن پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم طرح و اتخاذ گردید ولى خداوند متعال همان خدائى که در غار حرا پرتوى از جمال خود را بوجود محمد صلى الله علیه و آله و سلم انداخته و او را در نور حیرت و عظمت مستغرق کرده بود باز دل روشن و حقیقت جوى پیغمبر را از این تصمیم قریش آگاه گردانید و اجازه داد که شبانه ازمکه بسوى مدینه هجرت نماید. (1)

اما تدبیرى لازم بود تا کفار قریش از هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم با خبر نباشند و خانه و بستر او بدون صاحب نماند،حالا چه کسى است که بعوض پیغمبر در آن رختخواب بخوابد و خود را طعمه شمشیر مهاجمین قریش سازد؟

اینجا است که قهرمان این حادثه خود نمائى میکند و ذکر این مقدمات براى معرفى نام نامى او است این قهرمان شیر دل فقط و فقط على علیه السلام بود که چشم روزگار نظیرش را در گذشته ندیده و تا ابد هم نخواهد دید.

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم على را میشناخت و بمیزان ایمان و اخلاص او آگاه بود رو بسوى وى آورد و فرمود یا على دستور الهى بر اینست که مکه را ترک گویم و بسوى مدینه هجرت کنم،اما این هجرت یک مسافرت عادى و معمولى نیست و بایستى محرمانه و سرى باشد تا کفار قریش از آن آگاه نباشند زیرا تصمیم گرفته‏اند امشب مرا در بسترم بخون آغشته نمایند و براى اغفال آنها لازم است خانه و رختخواب من خالى نباشد تا آنها مرا تعقیب نکنند،فرمان الهى است که در بستر من بخوابى تا من به پنهانى مهاجرت کنم.

هنوز سخن پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم تمام نشده بود که على علیه السلام با جان و دل دعوت او را اجابت کرد و گفت:اطاعت میکنم یا رسول الله و در اجراى این امر بسیار خرسند و سپاسگزارم.

پیغمبر فرمود یا على کار بسیار خطرناکى بعهده تو گذاشته شده است زیرا رجال قریش شبانه خانه من ریخته و رختخواب مرا زیر شمشیرهاى برهنه خواهند گرفت در حالیکه تو میخواهى در آن بستر بخوابى!

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم هر چه اعلام خطر نموده و اهمیت این امر خطر را در نظر على علیه السلام مجسم میساخت خرسندى او بیشتر میگشت تا بالاخره گفت یا رسول الله مگر غیر از مرگ و کشته شدن چیز دیگرى هم هست؟چه‏سعادتى بالاتر از این که من بدستور الهى جان خود را در راه اشاعه دین تو فداى تو کرده باشم؟

چون رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم صراحت لهجه و جانفشانى على علیه السلام را در راه حق و حقیقت مشاهده کرد چشمان مبارکش پر آب گردید و با همان حال رقت و عطوفت سر و روى على را غرق بوسه ساخت و او را وداع کرد و بعزم مهاجرت مکه را ترک نمود. (2)

على علیه السلام هم که جوان 23 ساله‏اى بود جامه مخصوص پیغمبر را که در موقع خواب به تن میکرد پوشید و در فراش آنحضرت دراز کشیده و منتظر وقوع حادثه پر خطرى گردید.

صاحب فصول المهمه و کفایة الطالب و دیگران نوشته‏اند که چون على علیه السلام شبانه در بستر پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم قرار گرفت خداوند عز و جل به جبرئیل و میکائیل فرمود من شما را برادر یکدیگر گردانیدم و عمر یکى از شما را طولانى‏تر از دیگرى قرار دادم کدامیک از شما حاضر است که زیادى عمر را بدیگرى بخشد عرض کردند پروردگارا در این امر مختاریم یا مجبور خداوند فرمود بلکه مختارید هیچک از آندو حاضر نشد که عمر زیادى را بدیگرى بخشد،خداوند تعالى فرمود که من میان على ولى خود،و محمد پیغمبر اخوت و برادرى برقرار کردم و او در فراش پیغمبر خوابیده است (و بنگرید که او چگونه) جان خود را فداى برادر کرده و زندگى ویرا بر حیات خویش ترجیح داده است بزمین نازل شوید و او را از شر دشمنانش محفوظ دارید.

پس آندو فرشته نزد على علیه السلام آمدند و جبرئیل در بالاى سرش ایستاد و میکائیل در پائین پاى او و جبرئیل میگفت:بخ بخ یا ابن ابیطالب من مثلک و قد باهى الله بک الملائکة (به به اى پسر ابوطالب کیست مانند تو که خداوند تعالى بوجود تو بفرشتگان مباهات مینماید) (3) بارى جنگجویان قریش که براى از بین بردن پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در دار الندوة دور هم گرد آمده بودند از سر شب آنجا را ترک کرده و با شمشیرهاى عریان و بران خانه رسول اکرم را محاصره نمودند.

در سپیده دم که سکوت و خاموشى بر شهر مکه حکمفرما بود خواستند تصمیم شوم خود را بمرحله اجراء در آورند،بمحض ورود بداخل خانه،على علیه السلام سر از بالین خود برداشت و بانگ زد کیستید و چه میخواهید؟چون رجال قریش على علیه السلام را دیدند از حیرت و وحشت سر تا پا خشک شدند و بالاخره سکوت را شکستند و گفتند محمد کجا است؟

على علیه السلام با خونسردى تمام فرمود:من نگهبان او نبودم و شما هم او را بمن نسپرده بودید که از من باز میخواهید.

یکى از مهاجمان گفت پشت و پناه محمد همین على است و خوبست على را بجاى او در خونش غوطه‏ور سازیم!

 

ولادت امام علی و روز پدر

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل   تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند   مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من

مه گردون ادب بودی و در خاک شدی    خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من

از ندانستن من، دزد قضا آگه بود  چو تو را برد، بخندید به نادانی من

آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت   کاش میخورد غم بی‌سر و سامانی من        پروین اعتصامی         منبع

 

ولادت امام علی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود مولودی در مذهب ما کلام حق از محمود کریمی

 

هر کس که شود داخل حصن حیدر
ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود
سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر

امام علی


آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس
در خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
شاهی که وصی بود و ولی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
jadid-sms-bin

اس ام اس ولادت امام علی (ع) را در جهانی‌ها بخوانید

حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانه ی حق
حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد
میلاد امام علی(ع) مبارک باد
jadid-sms-bin

متن تبریک ولادت امام علی


زان سبب ماه رجب ماه خداست
که اندر آن میلاد شاه لافتی ست
شد رخش از کعبه ظاهر، عقل گفت:
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
میلاد امام علی(ع) مبارک باد

یا امام علی

سلام خدمت بازدید کنندگان عزیز ولاد امام علی (ع) و روز پدر گرامی باد


تدابیر امنیتى امام عسکرى (ع)

علاوه بر آنچه گفتیم، اسناد و شواهد دیگرى در دست است که از یک سو عمق شیطنت و وسعت نقشه‏هاى خائنانه دربار عباسى در مورد امام و یارانش را نشان مى‏دهد، و از سوى دیگر هشیارى و تدابیر امنیتى امام را بخوبى جلوه گر مى‏سازد که از آن جمله چند مورد یاد شده در زیر را مى‏تون نام برد:

1 - «ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى» (22) مى‏گوید: ما چند نفر در زندان بودیم که «امام عسکرى» و برادرش «جعفر» را وارد زندان کردند. براى عرض ادب و خدمت، به سوى حضرت شتافتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردى «جمحى» (خ ل: عجمى) بود و ادعا مى‏کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وى شد و گفت: اگر در جمع شما فردى که از شما نیست نمى‏بود، مى‏گفتم کى آزاد مى‏شوید. آنگاه به مرد «جمحى» اشاره کرد که بیرون رود، و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، او گزارشى از آنچه گفته‏اید براى خلیفه تهیه کرده که هم اکنون در میان لباسهاى اوست. یکى از حاضران او تفتیش کرد و گزارش را که در لاى لباس پنهان کرده بود، کشف کرد، مطالب مهم و خطرناکى درباره ما نوشته بود.(23)

این حادثه نشان مى‏دهد که حتى در زندان هم براى کنترل امام و شیعیان، مأمور مخفى گماشته بودند.

2 - یکى از یاران امام بنام «احمد بن اسحاق» مى‏گوید: به حضور امام رسیدم و از او درخواست کردم که چیزى بنویسد و من خط او ببینم تا اگر نامه‏اى از او رسید، خطش را بشناسم (و دشمن نتواند بنام امام نامه جعل کند) امام فرمود: خط من، گاهى با قلم باریک و گاهى با قلم پهن است، اگر چنین تفاوتى مشاهده کردى نگران نباش...(24)

3 - یکى از یاران امام مى‏گوید: ما گروهى بودیم که وارد سامرّأ شدیم و مترصد روزى بودیم که امام از منزل خارج شود تا بتوانیم او را در کوچه و خیابان ببینیم. در این هنگام نامه‏اى به این مضمون از طرف امام به ما رسید: هیچ کدام بر من سلام نکنید، هیچ کس از شما به سوى من اشاره نکند، زیرا براى شما خطر جانى دارد! (25)

4 - «عبدالعزیز بلخى» مى‏گوید: روزى در خیابان منتهى به بازار گوسفند فروشها نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکرى را دیدم که به سوى دروازه شهر حرکت مى‏کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدا است، او را بشناسید. ولى با خود گفتم در این صورت مرا مى‏کشند! امام وقتى به کنار من رسید و من به او نگریستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره کرد که سکوت! من بسرعت پیش رفتم و بوسه بر پاهاى او زدم. فرمود: مواظب باش، اگر فاش کنى، هلاک مى‏شوى! شب آن روز به حضور امام رسیدم. فرمود: باید رازدارى کنید وگرنه کشته مى‏شوید، خود را به خطر نیندازید. (26)

5 - در زمان امام عسکرى - علیه السلام - شخصى از علویان به عزم کسب و کار از سامرّأ بیرون آمده و به سوى بلاد جبل (قسمتهاى کوهستانى غرب ایران تا همدان و قزوین) رفت. شخصى از دوستداران امام از مردم «حلوان» (پل ذهاب) به او برخورد کرد و پرسید:

- از کجا آمده‏اى؟

- از سامرّأ.

- آیا فلان محله و فلان کوچه را مى‏شناسى؟

- آرى.

- از حسن بن على خبرى دارى؟

- نه.

- براى چه به جبل آمده‏اى؟

- براى کسب و کار.

- من پنجاه دینار دارم، آن را بگیر و با هم به سامرّأ برویم و مرا به خانه حسن بن على (عسکرى) برسان. علوى پذیرفت و او را به خانه امام برد...(27)

این ماجرا بخوبى نشان مى‏دهد که به واسطه کنترل بسیار شدید حکومت، دسترسى به امام تا چه حدّ دشوار بوده است.

از طرف دیگر، مبلغى که مرد حلوانى - در برابر راهنمایى او به خانه حضرت - به شخص علوى پرداخت، نشانه اهمیّت دیدار با امام در آن روزگا است ،زیرا پنجاه دینار در آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است، چه، ارزش یک دینار در آن زمان را برخى از دانشمندان، معادل یک شتر دانسته‏اند (28)، بنابر این پنجاه دینار از نظر قدرت خرید در آن زمان، مثل این بوده است که کسى در زمان ما، قیمت پنجاه شتر را بپردازد!

آسمان

احادیث امام حسن عسکری)     امام حسن عسکری(علیه السلام میفرمایند):

1-تا دلها شاد و سر زنده اند به آنها بیاموزید و چون افسرده شدند آزادشان گذارید

 

2-حدیث از امام حسن عسکری

3-خشم و غضب کلید هر گونه شر و بدی است.

حدیث از امام حسن عسکری

4- تقواى الهى پیشه کنید و مایه زینت ما باشید ، نه مایه سرشکستگى ما .

یا حسن عسکری

5-شادمانی کردن در نزد غم دیده بی ادبی است.

حدیث از امام حسن عسکری

6-هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.

7-بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به اسم اعظم خدا نزدیک تر از سیاهى چشم است به سفیدى آن



دو چشم بی رمق وا کن پدر جان غم ما را (زمینه) (شب شهادت نبی اکرم (ص)   محمود کریمی)  دانلود

 


پیامک(اس ام اس) رحلت پیامبر(ص) وشهادت امام حسن(ع)

سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر، شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم.
*******
دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است
تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد
*******
فقدان رسولان، پشت اهالی ایمان را می شکند و عشق را داغدار می کند؛ رحلت رسول اعظم اسلام تسلیت باد!
*******
به گلها بگویید به اشک ژاله، رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید که پیامبر باران، امشب دیگر نمی خندد.
رحلت پیامبر
*******
رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم.
*******
در شب رحلت پیامبر اعظم (ص)، اشک غم می ریزیم و بی تاب می شویم. عروج آسمانی اش را تسلیت می گوییم.
*******
غمی در سینه ام می جوشه امشب
چراغ آسمون، خاموشه امشب
گمونم پیرنِ مشکی شو، زهرا علیهاالسلام
به جای مادرش، می پوشه امشب!
*

******
یا رسول اللّه! امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کرده ایم و نام مبارک تو را با درود و تحیّت بر زبان جاری می سازیم.
*******
اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
*******
یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
*******
یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.

سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
*******
ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.
*******
ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.
*******
ای کریم آل طه ! بوی غربت حنجره ات، جهانی را غریبانه به گریه می اندازد.
*******
ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
*******
شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت مى گوییم

تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی  منبع: راسخون

 

مداحی غریب اهل بیت برای امام حسن مجتبی

 

 

 

نگاهی گذرا به زندگی امام حسن مجتبى (ع)

ابو محمد حسن بن على بن ابى طالب، امام دوم از ائمه اثنى عشر، و چهارمین معصوم از چهارده معصوم (ع)، فرزند نخست على بن ابى طالب (ع) و حضرت فاطمه (س) است. تولد آن حضرت بنا به قول بیشتر مورخان در مدینه و در روز سه شنبه 15 رمضان سال سوم هجرى اتفاق افتاده است.

امام حسن (ع) یکى از پنج تن آل عبا از اهل بیت رسول گرامى (ص) بود که آیه تطهیر: إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا (احزاب، 33) در شأن ایشان نازل گردیده است. به روایت عایشه، رسول اکرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسین (ع) را در زیر کساء خود جمع، و آیه تطهیر را تلاوت کرد و فرمود: «اینها اهل بیت منند.» در حدیثى دیگر فرمود : «این چهار تن آل محمدند، با هر کس در جنگ باشند، من هم با او در جنگم و با هر که در آشتى باشند، من نیز در آشتى هستم.»

نام حسن و حسین را خود حضرت رسول (ص) تعیین فرموده و در گوش ایشان اذان گفته و برایشان عقیقه کرده است. ظاهرا نامهاى حسن و حسین در عرب سابقه نداشته است و انتخاب این دو نام به ابتکار خود حضرت رسول (ص) بوده است. بنا به بعضى از روایات که منطقى به نظر مى‏رسد حضرت امیر (ع) با وجود حضرت رسول (ص) و به احترام ایشان خود مبادرت به نامگذارى فرزندان خود نکرده است و به همین دلیل روایاتى را که به موجب آن حضرت امیر (ع) در آغاز نامهاى دیگرى به فرزندان خود داده بوده است باید با احتیاط تلقى کرد.

بنا بر روایات زیادى امام حسن (ع) شبیه‏ترین مردم به رسول خدا (ص) بوده است. حضرت رسول (ص) این دو سبط خود را زیاد دوست مى‏داشت و پاره تن خود و دو گل خوش بوى خویش مى‏نامید، آنها را بر شانه‏هاى خود سوار مى‏کرد و بر زمین خم مى‏شد تا بر او سوار شوند. اجازه مى‏داد به پشت او بپرند و بازى کنند و بخاطر آنها خطبه را قطع مى‏کرد و از منبر به زیر مى‏آمد. حسنین محبوبترین اهل بیت بودند. رسول اکرم (ص) ایشان را دو پسر خود و سید جوانان بهشت و زینت آن و دو گوشواره عرش خواند و نسل خود را از پشت آن دو معرفى کرد و در مباهله با نصاراى بنی نجران، على و فاطمه و حسنین را با خود برد و به حکم قرآن ( آل عمران، 61) حسنین را پسران خود نامید.

ذهبى در وصف حضرت (سیر اعلام النبلاء، 3/ 253) گوید: این امام (یعنى امام حسن)، بزرگمنش، زیباروى، عاقل، متین، سخى، نیکوکار، متدین، متقى، با حشمت و از هر کس فاضلتر، پارساتر و فداکارتر بود. هرگز سخن دل‏آزار بر زبان نیاورد و به اتفاق همه مورخین کسى جز سخن راست از او نشنید . روانى طبع و بلاغت و تبحر او در قرآن و حدیث و کلام عرب تا جایى بود که معاویه شامیان و طرفداران خود را از بحث و احتجاج با آن حضرت بر حذر مى‏داشت. در حلم و اغماض وارث بر حق پدر بود. در وصف آن حضرت گفته‏اند که پانزده بار حج به جاى آورد و بیشتر آن را از مدینه تا مکه با پاى پیاده طى کرد. درباره سخاوت آن حضرت نیز روایات زیادى آمده است. از جمله روایت محمد بن حبیب در امالى است که به موجب آن حضرت امام حسن (ع) دو بار هر چه داشت به فقرا داد (خرج من ماله مرتین) و سه بار مال خود را با خدا به دو نیم کرد و نیمى را در راه او انفاق نمود.

یا حسن مجتبی

پس از شهادت حضرت امیر (ع) مردم کوفه با امام حسن (ع) بیعت کردند. به روایت طبرى نخستین کسى که با او بیعت کرد قیس بن سعد بن عباده انصارى بود و بنا به روایت مداینى نخستین کسى که مردم را به بیعت امام حسن (ع) فراخواند، عبد اللّه بن عباس بود. ( این روایت با روایات دیگرى که مى‏گویند عبد اللّه بن عباس در حین شهادت حضرت امیر (ع) در کوفه نبود سازگار نیست.) پس از آن سایر مردم شامل مهاجرین و انصار ساکن کوفه و دیگر مردم این شهر با آن حضرت بیعت کردند.

امام حسن (ع) در زمان حیات پدر بزرگوار خود یعنى از جنگ صفین و قضیه حکمیت، سستى و تزلزل رأى بیشتر مردم کوفه را در جنگ با معاویه به خوبى درک کرده بود و مى‏دانست که مردم کوفه از سخت گیرى امام على (ع) در تقسیم بیت المال و رفتار سخت او حتى با خانواده و خویشان خود در مورد اموال عمومى ناراحت، و با حسرت طالب معاویه هستند که در بذل بیت المال مرزى شرعى و قانونى نمى‏شناسد، اصحاب خود را غرق مال و نعمت مى‏کند و بزرگانى را که در اطراف امام على (ع) هستند با اموال گزاف مى‏فریبد. کسانى که صرفا اهل تقوى بودند و آرزویى بجز اجراى دقیق احکام الهى نداشتند، در میان اصحاب حضرت امیر (ع) کم بودند و به تدریج کمتر مى‏شدند. معاویه از سستى و تزلزل یاران امام على (ع) جرأت و جسارت بیشترى بدست آورد و اطراف بصره و کوفه را غارت کرد و هر چه امیرالمؤمنین (ع) اصحاب خود را به جهاد و مقابله با دشمن ترغیب فرمود، چیزى جز سستى از ایشان ندید.

شهادت حضرت على (ع) به دست یکى از خوارج بر دلسردى و نومیدى امام حسن مجتبى (ع) افزود و از این که بتواند در چنین محیط آلوده‏اى با سپاهیان منظم و مصمم معاویه بجنگد، مأیوس شد. در نتیجه امام تصمیم گرفت خلافت را تحت شرایطى به معاویه بازگذارد. شرایط صلح را به گونه‏هاى مختلف نوشته‏اند و مفصلتر از همه روایتى است که شیخ صدوق از کتاب الفروق بین الأباطیل و الحقوق تألیف محمد بن بحر الشیبانى نقل کرده است و مجلسى در بحار الانوار (10/101) آورده است. به موجب این روایت حسن بن على (ع) با معاویه بیعت کرد به این شرط که «او را امیرالمؤمنین نخوانَد و پیش او شهادتى ندهد، معاویه شیعه امام على (ع) را تعقیب نکند و ایشان را امان و زنهار دهد، بدى به ایشان نرساند، هر که از ایشان صاحب حقى باشد، آن حق را به او باز گرداند و یک میلیون درهم به فرزندان کسانى که در جنگهاى صفین و جمل در رکاب امام على (ع) کشته شده‏اند از خراج داراب گرد بدهد.» معاویه تمام این شروط را پذیرفت ولى به هیچ یک از آنها وفا نکرد. در فصول المهمة ابن الصباغ مالکى صلحنامه چنین آمده است: حسن بن على با معاویة بن ابى سفیان صلح کرد به این شرط که ولایت مسلمانان را به او بسپارد و معاویه با مسلمانان به موجب کتاب خدا و سنت رسول عمل کند و معاویه کسى را پس از خود ولى عهد نکند و مردم در همه جا در امان باشند و اصحاب و شیعه على بر جان و مال و زن و فرزند خود در امان باشند. معاویه عهد و میثاق مى‏بندد که در نهان و آشکار با حسن و برادرش حسین و اهل بیت رسول بد نیندیشد و کسى از ایشان را در جهان نترساند. به گفته طبرى یکى از شروط امام حسن آن بود که آنچه در بیت المال کوفه موجود است در اختیار او باشد و این موجودى پنج میلیون درهم بود.

ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین درباره وقایعى که منجر به صلح امام حسن (ع) با معاویه گردید روایاتى مفصلتر از آنچه طبرى و دیگران آورده‏اند نقل کرده است و نکاتى در آن هست که ما را به صحت آن مطمئنتر مى‏سازد بنابر این روایت، پس از بیعت مردم با امام حسن (ع) نامه‏هایى میان آن حضرت و معاویه رد و بدل شد و سرانجام هر دو طرف تصمیم به جنگ گرفتند. معاویه بخشنامه‏اى به اطراف فرستاد و در آن به خاطر قتل امام على (ع) خدا را سپاس گفت و از این که در میان یاران امام على تفرقه و نفاق افتاده است، اظهار خرسندى کرد. در این نامه معاویه اعلام کرد که نامه‏هاى اشراف و بزرگان سپاه امام على (ع) به او مى‏رسد که از او براى خود و عشایر خود امان مى‏خواهند. معاویه از مردم خواست که همه با سپاه و سلاح بسوى او بروند زیرا خداوند اهل بغى دوران ها را هلاک کرده است. پس از آن با سپاه خود تا پل منبج حرکت کرد و امام حسن (ع) نیز آماده حرکت به سوى او گردید و حجر بن عدى را از پیش فرستاد تا مردم و کارداران را براى حرکت به میدان جنگ آماده سازد. سپس حاضران را فرا خواند و آنان را به جهاد دعوت کرد. کسى پاسخ نداد تا آنکه عدى بن حاتم مردم را ملامت کرد و خود روى به امام کرد و اطاعت خود را اعلام داشت. پس از او قیس بن سعد بن عباده و معقل بن قیس ریاحى و زیاد بن صعصعه تیمى به پا خاستند و مردم را به جهت سکوتشان سرزنش کردند و آمادگى خود را اعلام داشتند. امام آماده قتال شد و از کوفه بیرون آمد و عبید الله بن عباس را با دوازده هزار تن از پیش فرستاد و وصایایى به او فرمود و خود نیز حرکت کرد تا به ساباط مدائن رسید. در آنجا خطبه‏اى خواند که از مضمون آن میل به مصالحه استشمام مى‏شد. مردم با شنیدن این خطبه به یکدیگر نگاه کرد و گفتند گمان ما این است که او مى‏خواهد با معاویه آشتى کند و امر خلافت را به او تسلیم کند، او کافر شد. پس به سراپرده او ریختند و آن را غارت کردند، سجاده او را از زیر پایش کشیدند و عبایش را از دوشش برداشتند. در این میان جمعى از شیعه و اطرافیانش او را احاطه کرده و از دست حمله کنندگانش باز داشتند ولى او را به سبب سخنانى که گفته بود ملامت کردند و به ضعفش منسوب داشتند.

پس از آن مردى به نام جراح بن سنان گفت: اللّه اکبر، اى حسن تو نیز مانند پدرت مشرک شدى! و با آلتى که در دستش بود زخمى بر ران او زد و آن حضرت شمشیر خود را به او حواله کرد و هر دو به زمین افتادند. در این میان مردم جمع شدند و جراح بن سنان را کشته و امام را بر روى تختى تا مداین حمل کردند. امام نزد والى آنجا به نام سعد (یا سعید) بن مسعود ثقفى (عموى مختار بن ابى عبیده ثقفى) به معالجه پرداخت تا خوب شد.

چنان که از این روایت بر مى‏آید اطرافیان امام حسن بر سه دسته بودند: گروهى که اکثریت با آنها بود همانها بودند که چون امام دعوت به جهاد فرمود ساکت شدند و عدم رضایت خود را با این سکوت اظهار کردند.

گروه دوم دوستان وفادار او بودند ولى این دسته نیز چون خطبه او را در ساباط مدائن که بوى آشتى مى‏داد شنیدند او را بر ضعفى که نشان داده بود ملامت کردند.

گروه سوم کسانى بودند که با شنیدن این خطبه به خشم آمدند و او را مشرک خواندند و یکى از ایشان مى‏خواست او را بکشد. این گروه سوم - که در اقلیت بودند - همان خوارج بودند که به امید جنگ با معاویه با امام بیعت کرده بودند و چون تردید او را دیدند او را هم مانند پدرش مشرک خواندند و دست به غارت اموال او زدند. دسته اول در برابر جسارت این گروه کوچک اقدامى نکرد و فقط شیعیان خالص او از او حمایت کردند، آن هم با سرزنش و ملامت! بنابر این امام حسن (ع) میان گروهها و دسته‏هایى که هواها و آمال و اهداف گوناگونى داشتند، گرفتار شده بود و نمى‏توانست با وسایلى که منطبق بر امر و نهی و احکام الهى باشد همه این گروهها را راضى سازد.

از سوى دیگر مى‏دانست که در برابر کسى قرار دارد که در رسیدن به اهداف خود از هیچ وسیله و واسطه‏اى ابا ندارد و از این راه مسلما بر او غلبه خواهد کرد.واضح است که اگر این غلبه در اثر جنگ باشد نتیجه آن براى او و خانواده و شیعیانش بسیار گران تمام خواهد شد و بهمین جهت تصمیم به مصالحه گرفت.

بنا بر روایت ابو الفرج در مقاتل الطالبیین معاویه عبید اللّه بن عباس را - که امام او را در مقدمه لشکر فرستاده بود - با یک میلیون درهم بفریفت و او شبانه سپاه خود را ترک کرد و داخل سپاه معاویه شد.

در این میان معاویه دو تن از اصحاب خود را پیش امام فرستاد و او را دعوت به آشتى کرد و شرایطى در برابر صرف نظر کردن امام از خلافت به او وعده داد که از جمله آن بود که از امام على (ع) جز به نیکى یاد نکند و به شیعیان ایشان آزارى نرساند.

آن دسته از یاران امام که از موافقت امام ناراضى بودند، او را ملامت مى‏کردند و از این واقعه که پیش آمده بود گریه مى‏کردند و حتى یک تن از اصحابش او را»مذل-المؤمنین« (خوار کننده مؤمنان) خواند گفته شده معاویه پس از موافقت امام روى به کوفه نهاد و در نخیله خطبه‏اى براى مردم کوفه ایراد کرد و گفت: «من با شما جنگ نکردم که نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج کنید و زکات بدهید. من با شما براى آن جنگیدم که بر شما حکومت کنم و خداوند این را با آن که شما نمىواستید به من عطا فرمود و هر چه به حسن بن على داده‏ام (یعنى وعده کرده‏ام) زیر این دو پایم مى‏گذارم و به آن وفا نمى‏کنم. معاویه همان طور که در روایت فوق ذکر شده به شروطى که با امام کرده بود وفا نکرد که مهمتر از همه ناسزا گفتن به حضرت امیر (ع) و تعقیب دوستان آن حضرت از جمله قتل حجر بن عدى بود.»

در احتجاج طبرسى روایتى از زید بن وهب جهنى هست که در آن امام حسن (ع) علت مصالحه خود را با معاویه بیان فرموده است.

زید بن وهب مى‏گوید: «پس از آنکه حسن بن على را زخم زدند، در مدائن پیش او رفتم در حالى که از درد مى‏نالید. گفتم: اى پسر رسول خدا رأى تو چیست و چه مى‏بینى که مردم در کار خود متحیر مانده‏اند. ایشان فرمودند: معاویه به نظر من از این کسانى که مى‏پندارند، شیعه هستند بهتر است. این ها آهنگ کشتن مرا کردند و بار و بنه مرا غارت کردند و مال مرا گرفتند. اگر از معاویه پیمانى بگیرم که خون خود را حفظ کنم و براى خانواده خود امان بگیرم بهتر از آن است که این ها مرا بکشند و خانواده مرا از بین ببرند. به خدا که اگر من با معاویه بجنگم این ها گردن مرا مى‏گیرند و مرا به او تسلیم مى‏کنند. اگر من با معاویه در حال عزت صلح کنم بهتر از آن است که او مرا در حال اسارت بکشد و یا بر من منت بگذارد و مرا نکشد و این ننگ تا آخر دنیا بر بنى هاشم بماند و معاویه و فرزندانش بر زنده و مرده ما منت بگذارند».

در همین کتاب (احتجاج 2/12) آمده است که راوى مى‏گوید: «پیش حسن بن على رفتم و گفتم: اى پسر رسول خدا! ما را خوار ساختى و ما شیعیان را برده و بنده کردى. فرمود: چرا؟ گفتم براى اینکه امر خلافت را به معاویه تسلیم کردى. فرمود به خدا که من خلافت را براى آن تسلیم کردم که براى خود یارانى نیافتم و اگر یارانى مى‏یافتم شب و روز با او مى‏جنگیدم تا خداوند میان من و او حکم کند. ولى من مردم کوفه را شناختم که در سخن و در عمل پاى بند عهد و پیمان نیستند، به ما مى‏گویند که دل ما با شما است، اما شمشیرهایشان بر روى ما آخته است» این نقلها بیانگر این حقیقت است که امام واقعا چاره‏اى جز مصالحه و تسلیم خلافت به معاویه نداشته است. اما از لحاظ اعتقادات شیعه مسأله به گونه دیگرى است: امام حسن (ع) امام معصوم مفترض الطاعه است و همه کارهاى او بر اساس دستورهاى الهى و مصالح عالیه دینى است. امام از اسرار غیب و پشت پرده آگاه است و هر چه او کند همان صحیح است. در این باب روایات زیادى هست که براى اطلاع بیشتر باید به کتب مفصل رجوع کرد.

مثلا روایتى در احتجاج طبرسى هست که چون امام با معاویه آشتى فرمود بعضى از مردم او را بر این کار سرزنش کردند. امام فرمود: «به خدا نمى‏دانید که من چه کردم. آنچه من کردم براى شیعه من از همه آنچه آفتاب بر آن طلوع کند یا غروب کند بهتر است. آیا نمى‏دانید که من امام مفترض الطاعه شما و یکى از دو سرور جوانان اهل بهشت به نص رسول خدا هستم؟ گفتند: بلى. بعد حضرت اشاره به قصه موسى و خضر که در قرآن آمده است، فرمود و گفت: آیا نمى‏دانید که چون خضر آن کشتى را سوراخ کرد و آن دیوار را اصلاح نمود و آن کودک را کشت، موسى (ع) در خشم آمد؟ موسى (ع) علت و حکمت این کارها را نمى‏دانست ولى این کارهاى خضر همه از روى حکمت و عین صواب بود».

سید مرتضى در تنزیه الانبیاء مطالبى در توجیه مصالحه امام آورده است که قسمتى از آن همان است که پیشتر نیز گفته شد و از جمله آنها دلیل امامت است. وى در این باب مى‏گوید: «از روى ادله ظاهره و قاهره ثابت شده است که او معصوم مؤید است و باید در برابر همه کارهاى او سر فروآورد و آن را حمل بر صحت کرد، اگر چه توجیه آن به تفصیل معلوم نباشد یا در ظاهر چیزى باشد که سبب نفرت نفوس گردد.» سید مرتضى پس از بیانات مفصل مى‏گوید: «امام خود را از امامت خلع نکرد زیرا امامت پس از حصول آن از او سلب نمى‏شود. حتى بیشتر اهل سنت نیز مى‏گویند که امام خود را نمى‏تواند خلع کند و فقط از راه اختیار کامل این کار را مى‏تواند بکند و اگر از راه ناچارى و اکراه خود را خلع کرد این خلع تأثیرى ندارد. نیز امام امر خلافت را به معاویه تسلیم نفرمود بلکه متارکه جنگ کرد و این به جهت نبودن یار و یاور بود. اما بیعت او با معاویه به معنى رضایت ظاهرى و خوددارى از نزاع بود، همچنانکه حضرت امیر (ع) نیز با خلفاى سه گانه بیعت کرد، ولى این بیعت به معنى رضایت باطنى و طیب نفس نبود، چنان که رفتار و گفتار او بعدها شاهد این مدعا است.» سید مرتضى سپس اخذ عطایا و هدایایى را که معاویه براى ایشان مى‏فرستاد نیز توجیه کرده است. (مراجعه کنید به بحار الانوار، 10/ 107-106)

شهادت امام حسن

به هر حال امام حسن (ع) خلافت را به معاویه باز گذاشت و خود به مدینه مراجعت فرمود. بنا به گفته ابو الفرج اصفهانى معاویه مى‏خواست براى فرزند خود یزید بن معاویه بیعت بگیرد و با وجود امام حسن (ع) و سعد بن ابى وقاص جرأت چنین کارى را نداشت تا آنکه هر دو را مسموم ساخت و پس از آن، زمینه جهت بیعت گرفتن براى یزید آماده گردید. معاویه امام حسن (ع) را توسط جعده همسر ایشان که دختر اشعث بن قیس کندى بود مسموم ساخت. معاویه به او وعده داده بود که در صورت مسموم ساختن امام، او را به همسرى یزید درآورد و صد هزار درهم براى او فرستاد. اما معاویه پس از مسموم شدن امام به شرط ازدواج او با یزید وفا نکرد و گفت مى‏ترسم با پسر من همان کارى را بکند که با پسر رسول خدا (ص) کرد. جسد مطهر امام (ع) را مى‏خواستند بنا به وصیتش در جوار رسول خدا(ص) دفن کنند ولى مروان بن حکم نگذاشت و مى‏گویند عایشه نیز مخالفت کرد. امام در ساعات واپسین عمر با اینکه ظن قوى داشت که به دست همسرش جعده مسموم شده است نگذاشت او را قصاص کنند و عذاب وجدان را که با خلف وعده معاویه توأم مى‏شد و تا آخر عمر سرافکنده‏اش مى‏داشت براى جعده کافى دانست. براى امام حسن (ع) پانزده فرزند پسر و دختر از مادران مختلف شمرده‏اند، اما نسل آن حضرت فقط از دو فرزند ذکور او مانده است، یکى حسن بن حسن معروف به حسن مثنى و دیگرى زید بن الحسن. چند تن از فرزندان آن حضرت در کربلا به شهادت رسیدند.

منابع

شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16
مقاتل الطالبیین، 50-29
بحار الانوار، ج 10
احتجاج طبرسى، ج 2
سیر اعلام النبلاء، ذهبى 3/253
اعیان الشیعة، 1
شرح باب حادى عشر، 89-69
الغدیر، 5/11
کشف الاسرار، 8/45
المستدرک، 3/137
مسند، ابن حنبل، 1/101
اسد الغابة، 5/269
برگرفته از CD نور الانوار2                             سایت شهید آوینی


گشت از حق کشی امت بی دادگرت... از حاج محمدرضا طاهری

 

 

اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!

 

****************************

 

یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.

 

**************

 

یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.