سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوه بندگی

نظر
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره حجاب و عفاف زنان؛ چادر بهترین نوع حجاب و نشان ملی ماست

رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌فرمایند: چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد.

به گزارش فارس، رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 4 دی 1370 بیانات مهمی را در دیدار با اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان،(1) جمعی از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگره‏ی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‏ی زهرا(س) ایراد فرمودند که متن آن به شرح ذیل است:

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

کج‏بینی و کجروی و کوته‏نظری نسبت به مسائل زنان‏

خیلی خوش آمدید. از این‏که دیدم بحمداللَّه جهت فکری زنان زبده و برگزیده‏ی کشور ما در سَمتی است که آینده‏ی آن ان‏شاءاللَّه نویدبخش و خوشحال کننده است، خرسند شدم. من هم متقابلاً ولادت زهرای اطهر(سلام‏اللَّه‏علیها) را، که الگوی زنان در طول تاریخ و برای همه‏ی نسلهاست و نمونه‏ی انسان کامل و طرف ملکوتی وجود انسان در ایشان متجلی است، به شما خواهران عزیز و به همه‏ی زنان کشورمان و به همه‏ی زنان مسلمان و به همه‏ی مسلمین جهان تبریک عرض می‏کنم.

درباره‏ی مسأله‏ی زن - که امروز همچنان در دنیا یک مسأله است - حرفهای فراوانی گفته شده و گفته می‏شود. وقتی ما به نقشه‏ی انسانی عالم و جوامع بشری نگاه می‏کنیم - هم جوامع اسلامی مثل کشور خودمان و سایر کشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته - می‏بینیم که در همه‏ی این جوامع، متأسفانه مسأله‏یی به نام مسأله‏ی زن همچنان وجود دارد؛ این نشاندهنده‏ی نوعی کج‏بینی و کجروی و حاکی از نوعی کوته‏نظری نسبت به مسائل انسانی است. معلوم می‏شود که بشر با همه‏ی ادعاهایش، با همه‏ی تلاشهایی که مخلصان و دلسوزان کرده‏اند، با همه‏ی کارهای فرهنگی وسیعی که بخصوص در مورد مسأله‏ی زن انجام گرفته است، هنوز نتوانسته درباره‏ی مسأله‏ی دو جنس و مسأله‏ی زن - که به تبع او، مسأله‏ی مرد هم به شکل دیگری مطرح می‏شود - به یک صراط مستقیم و راه درستی دست پیدا کند.

شاید در بین شما خانمها کسانی باشند که آثار ادبی و هنری زنان هنرمند دنیا را - که بعضی هم به فارسی ترجمه شده، و بعضی هم با زبانهای اصلیش وجود دارد - دیده یا خوانده باشند. همه‏ی اینها حاکی از همین مسأله‏یی است که عرض شد؛ یعنی هنوز بشر نتوانسته مسأله‏ی زن را، و به تبع این مسأله، مسأله‏ی دو جنس - یعنی زن و مرد - را، و قهراً مسأله‏ی انسانیت را، حل کند. به عبارت دیگر، زیاده‏رویها و کجرویها و بدفهمیها، و به تبع اینها، تعدیها، ظلمها، نارساییهای روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوه‏ی اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس، هنوز جزو مسائل حل نشده‏ی بشریت است. یعنی بشری که در زمینه‏های مادّی، در زمینه‏های اجرام آسمانی، در اعماق دریاها، این همه کشفیات انجام داده و این همه دم از ریزه‏کاریهای روان‏شناسی و روانکاوی و مسائل اجتماعی و مسائل اقتصادی و سایر چیزها می‏زند و واقعاً هم در خیلی از این رشته‏ها پیشرفت کرده، در این مسأله درمانده است! اگر من بخواهم این نارساییها را حتّی فهرست‏وار بیان کنم، زمان زیادی می‏طلبد و شما خودتان هم واقفید.

بحران "خانواده " در جهان‏

مسأله‏ی "خانواده " که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست، از کجا ناشی می‏شود؟ از نحوه‏ی نگرش به مسأله‏ی زن، یا از نگرش به ارتباط زن و مرد ناشی می‏شود. چرا خانواده که یک نهاد طبیعی و اساسی وجود بشری است، الان در دنیا این قدر دچار بحران است؛ به طوری که اگر کسی در دنیای به اصطلاح متمدن غربی امروز، یک پیامِ ولو خیلی رقیقی درباره‏ی استحکام بنیان خانواده داشته باشد، از او استقبال می‏کنند؛ هم زنان استقبال می‏کنند، هم مردان استقبال می‏کنند، هم کودکان استقبال می‏کنند؟ اگر این یک قلم مسأله‏ی خانواده را شما در دنیا بررسی کنید و این بحرانی را که در مسأله‏ی "خانواده " وجود دارد، درست مورد توجه و کاوش قرار بدهید، می‏بینید که این ناشی از آن است که مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده، یا به تعبیر دیگری، نگرش، نگرش غلطی است. حالا ما که در مجموعه‏ی افکاری که مردان آنها را درست کرده‏اند، قرار می‏گیریم، می‏گوییم نگرش به مسأله‏ی زن درست نیست؛ می‏توان گفت نگرش به مسأله‏ی مرد درست نیست - تفاوتی نمی‏کند - یا نگرش به کیفیت دو جنس، یعنی هندسه‏ی قرار گرفتن دو جنس، نگرش غلطی است.

راه‏حل الهی، علاج مشکلات فراوان زن و مرد

نارساییها زیاد و مشکلات فراوان است؛ علاج چیست؟ علاج این است که ما سراغ راه‏حل الهی برویم و آن را پیدا کنیم؛ چون درباره‏ی مسأله‏ی زن و مرد، پیام وحی حاوی مسائل مهمی است؛ برویم ببینیم وحی دراین‏باره چه می‏گوید. وحی هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده، بلکه نمونه‏سازی کرده است. شما ببینید وقتی که خدای متعال می‏خواهد برای انسانهای مؤمن در طول تاریخ نبوتها در قرآن مثالی بزند، می‏فرماید: "و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون ".(2) در زمان موسی‏، این همه مؤمن بودند، این همه کسانی در راه ایمان تلاش و فداکاری کردند؛ اما آن نمونه را اسم می‏آورد. این ناشی از چیست؟ آیا خدای متعال خواسته از زنان جانبداری کند؛ یا نه، مسأله چیز دیگری است؟ مسأله این است که این زن در اوج حرکت معنوی به جایی رسیده که فقط او را می‏شود مثال زد و لاغیر. حالا این قبل از فاطمه‏ی زهرا(سلام‏اللَّه‏علیها) است؛ این قبل از مریم کبری‏ (سلام‏اللَّه‏علیها) است؛ این متعلق به آن زمان است. زن فرعون، نه پیامبر است، نه پیامبرزاده است، نه همسر پیامبر است، نه در خانواده‏ی هیچ پیامبری بوده است. تربیت معنوی و رشد و بالندگی یک زن، او را به این‏جا می‏رساند.

البته نقطه‏ی مقابلش هم هست؛ یعنی در فساد هم اتفاقاً همین است. باز برای این‏که خدای متعال بدترین انسانها را مثال بزند، می‏فرماید: "ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط ".(3) باز هم دو زن را مثال می‏زند که بدترین انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، این همه کفار بودند، بدها بودند، اما قرآن آنها را مثال نمی‏زند؛ زن نوح و زن لوط را مثال می‏زند.

این عنایت به جنس زن و توجه به اوجهای گوناگون و حضیضهای گوناگون زن، ناشی از چیست؟ شاید از این جهت باشد که قرآن می‏خواهد به نگرش غلط مردمِ آن روز دنیا - که متأسفانه امروز هم همان نگرش غلط باقی است؛ چه مردم جزیرةالعرب که دخترانشان را زیر خاک می‏کردند، و چه مردم امپراتوریهای بزرگ دنیا، مثل روم و ایران - اشاره کند.

فرهنگ امپراتوری روم، پایه‏ی تمدن امروز اروپا

پایه‏ی تمدن امروز اروپایی، همان فرهنگ رومی است. یعنی امروز آنچه که بر سر تا پای فرهنگ اروپایی و غربی و به تبع آنها فرهنگ امریکایی و خرده‏ریزهای غرب حاکم است، همان اصول و خطوطی است که در امپراتوری روم وجود داشته؛ همانهاست که امروز ملاک و معیار است. آن زمان هم زنان را به بالاترین مقام می‏رساندند، احترامشان می‏کردند و به آرایشها و زیورها تزیینشان می‏کردند؛ اما برای چه؟ برای اشباع یکی از خاکی‏ترین و مادّی‏ترین خصلتهای بشری در مرد! این، چه‏قدر توهین و چه‏قدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!

در ایران هم عیناً همین‏طور بود. از حرمسراهای پادشاهان ساسانی مطالبی شنیده‏اید. حرمسراداری یعنی چه؟ حرمسراداری یعنی همان اهانت به زن. یک مرد چون قدرت دارد، به خودش حق می‏دهد که هزار نفر زن در حرمسرای خودش نگهدارد! اگر همه‏ی ملتِ آن پادشاه هم همان‏طور قدرت داشتند، هر کدام به قدر خودشان هزار نفر، پانصد نفر، چهارصد نفر یا دویست نفر زن نگه می‏داشتند! این حاکی از چه نگرشی به زن است؟!

فاطمه‏ی زهرا، در اوج ملکوت انسانی‏

آن وقت در چنین دنیایی، پیامبر اکرم دختری تربیت می‏کند که این دختر، شایستگی آن را پیدا می‏کند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمه‏ی زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوستش می‏داشت، دستش را می‏بوسید. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آن هم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هست و اتکایش به وحی و الهام الهی است، خم می‏شود و دست دخترش را می‏بوسد؟ نه، این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این حاکی است که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سال تا بیست‏وپنج سال سن داشته - هجده سال هم گفته‏اند، بیست‏وپنج سال هم گفته‏اند - اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوق‏العاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است؛ سراغ این بروید؛ هم در بررسیهای مربوط به فرهنگ و مسائل اجتماعی و نگرشها - که این خانمهای عضو شورای فرهنگی، اجتماعی زنان مسؤولش هستند - و هم در پرورش علمی - که شما خانمهای دانشمند دنبالش هستید - سراغ این بروید.

باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند

دانش، چیز بسیار عزیزی است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعه‏ی ما در همه‏ی رشته‏ها دانشمند بشوند. البته در آن جلسه‏ی قبلی(4) - که پارسال یا پیرارسال بود - من رشته‏ی پزشکی را اولویت دادم؛ این به خاطر آن است که پزشکی، ضرورت نقد و فوری ماست؛ والّا در همه‏ی رشته‏ها، خانمها بایستی به آن استعدادهای عالی خودشان پاسخ بدهند. فرض بفرمایید در بین این پنجاه میلیون جمعیت کشور ما، اگر مثلاً سی میلیون یا سی‏وپنج میلیون انسانی هست که در سنین متناسب برای ثمر رساندن به این کشور است، طبیعتاً از این سی‏وپنج میلیون، نصفش زنان هستند. مگر می‏شود از کنار این همه استعدادی که در اینها نهفته، به آسانی گذشت؟ مگر می‏شود این خزانه‏های الهی را در وجود اینها نادیده بگیریم؟ در میان اینها باید دانشمند باشد؛ منتها دانش با همه‏ی عظمتش، در مقابل آن حیثیت معنوی‏یی که خدای متعال به زن داده، چیزی نیست.

شما خانمی را فرض کنید که در حد اعلای دانش باشد، اما در مسائل انسانی و در ارتباطات انسانیش به عنوان یک جنس از دو جنس، دچار ابتذال باشد؛ شما خیال می‏کنید این فرد ارزشی دارد؟ البته خانمی که دانشمند باشد، به یک شکل، کمتر دچار این ابتذالات می‏شود - یکی از آفات بی‏سوادی همین است که زنان را قدری بیشتر از اینها به ابتذال می‏کشاند - لیکن حد ابتذال، یک حد محدودی نیست.

خانمی باشد، ولو در حد بالای علمی، اما اگر قدر آن گوهر انسانی‏یی که در او عزیز است - کمااین‏که در مرد هم آن گوهر عزیز است و زن و مرد تلاش می‏کنند، علم و حکمت می‏آموزند، تا آن را در خودشان متجلی کنند - پوشیده و مغفولٌ‏عنه بماند و مورد بی‏توجهی و بی‏احترامی قرار بگیرد، چه ارزشی دارد؟ باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند؛ این یک مسأله‏ی ارزشی است.

باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه‏ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله‏ی حجاب، یک مسأله‏ی ارزشی است. مسأله‏ی حجاب، مسأله‏یی است که اگرچه مقدمه‏یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله‏ی ارزشی است. ما که روی حجاب این‏قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می‏کند تا بتواند به آن رتبه‏ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده‏یی که سر راهش قرار داده‏اند، نشود.

 

 استفتائات و دیدگاه‎های مراجع تقلید درباره‎ی حجاب و لباس

امام خمینی (ره):
آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.[2]
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی:
«حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حمله‌ی آنها قرار گرفت؛ زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه‌ی مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[3]
حضرت آیت الله خامنه‎ ای:
آیا جنایتی از این بزرگ‌تر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوه‌گری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانه‌ی ملی ماست.
آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند چیست؟
حضرت آیت الله خامنه‌ای:
اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.
حضرت آیت الله تبریزی:
اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند، حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است.
حضرت آیت الله صافی:
اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است، ولی بی‎اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن باعث فسق است.
حضرت آیت‌الله سیستانی:
اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی عملی گناه است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
آری حجاب از ضروریات دین است، ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی‌شود.
حضرت آیت‌الله بهجت:
بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.
پوشیدن جوراب نازک و بدن‌نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورت دارد؟ و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر و مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟
حضرت آیت الله خامنه‌ای:
پوشانیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جوراب‌هایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است.
آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن‌نما و لباس‌های محرک چه صورت دارد؟
حضرت آیت‌الله خامنه‎ ای:
بر زن واجب است تمام بدن و موی و زینت خود را از نامحرم بپوشاند.
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
حرام است.
حضرت آیت‌الله بهجت:
حرام است.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
حرام است.

حجاب

 

 

سخن شهید درباره حجاب

سخن شهید رستمی درباره حجاب

 


نظر

تشییع و خاکسپاری پیکرهای مطهر 24 شهید دوران دفاع مقدس در 5 استان کشور


همزمان با ایام محرم پیکرهای نورانی 24 شهید مظلوم و گلگون کفن در 12 نقطه از استان های اصفهان، البرز، تهران، فارس و گلستان تشییع و خاکسپاری می شوند.
تشییع و خاکسپاری پیکرهای مطهر 24 شهید دوران دفاع مقدس در 5 استان کشور

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، پیکرهای مطهر 24 شهید دوران دفاع مقدس در 5 استان کشور در ایام محرم امسال تشییع می شوند. این شهدا در عملیات‌های والفجر8، قدس3 و تک دشمن در سال 67 به شهادت رسیده و در مناطق عملیاتی فاو، دهلران و فکه تفحص شده اند.

بنابر اعلام کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، از بین این تعداد شهید معظم، 19 شهید گمنام با درخواست عموم مردم و مسئولین در استان های البرز "کمالشهر"، اصفهان "شهر گوگد شهرستان گلپایگان"، "ایمانشهر شهرستان فلاورجان"، استان تهران "سازمان انرژی اتمی"، "شهر قدس" و" دانشکده فنی و حرفه ای خواهران حضرت ولیعصر (عج)، استان گلستان "شهرستان مینودشت"، "شهرستان گالیکش"، "دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی گرگان"، "مرکز نظامی گروه 45 جوادالائمه (ع) ونیز  5 شهید شناسایی شده در استان های تهران و فارس تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.

شایان ذکر است؛ کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با دعوت از عموم مردم شهیدپرور شهرهای یاد شده بویژه جوانان عزیز درخواست کرد تا با شرکت گسترده خود در مراسم تشییع شهدا، بار دیگر با آرمان‌های شهیـدان تجدید پیمان کنند.


دو شهید گمنام در آموزشکده فنی و حرفه ای دختران ولیعصر تهران تشییع می شوند


آموزشکده فنی و حرفه ای دختران تهران ولیعصر میزبان دو پرستوی عاشق خواهد بود تا در ایام محرم الحرام هم نوای شهیدان کربلا گردد.
دو شهید گمنام در آموزشکده فنی و حرفه ای دختران ولیعصر تهران تشییع می شوند

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، درآستانه آغاز سوگواری سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، آموزشکده فنی و حرفه ای دختران تهران ولیعصر، میزبان سبکبالان عاشقی خواهد بود که به نوای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفتند و به عشق بانوی دو عالم گمنام پرکشیدند.

لازم به ذکر است این مراسم  ساعت 9 صبح روز چهارشنبه  15 آبان مصادف با دوم محرم الحرام واقع در بزرگراه بعثت، کیان شهر، میدان امام رضا، خیابان آل ابراهیم برگزار خواهد شد.

 

هدیه ویژه برنامه ثریا به مناسبت روز 13 آبان و سالروز شهادت پدر موشکی ایران
مستند «مردی با آرزوهای دور برد» روایتی جدید از توانمندی موشکی ایران مستندی استثنایی از توانمندهای موشکی ایران در سالروز استکبار ستیزی، نمایشی از اقتدار ایران در عرصه موشکی
به گزارش بولتن نیوز، روایتی متفاوت از زندگی شهید حاج حسن طهرانی مقدم؛ پدر موشکی ایران؛ یک شنبه 12 آبان ماه؛ ساعت 19:40؛ از شبکه یک سیما.
 
همزمان با ایام دومین سالگرد پدر موشکی ایران؛ شهید حاج حسن طهرانی مقدم، برنامه ثریا مستندی را درباره ی زندگی و فعالیت های این شهید بزرگوار تهیه کرده است.

در این مستند علاوه بر تاریخچه­ ی موشکی ایران و رونمایی از جدیدترین دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در این زمینه، به بیان ناگفته هایی از فعالیت های ضد صهیونیستی این شهید بزرگوار و نیز عملکردشان در سال های پایانی زندگی پر ثمرشان پرداخته خواهد شد. همراه با معرفی کاملی از توانمندی ایران در حوزه موشک و مقایسه ای تلویحی را کشورهای منطقه لازم به ذکر است سال گذشته در سالروز شهادت دانشمند شهید حاج حسن طهرانی مقدم، مستند بلند «صعود» از این برنامه به نمایش گذاشته شد که مورد استقبال مردم قرار گرفت امسال نیز در ادامه آن، مستند جدیدی با روایتی متفاوت از زندگی مجاهدانه این شهید بزرگوار ساخته شده است که یکشنبه در شب سالروز 13 آبان روز استکبار ستیزی در ساعت 19:40 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

نظر

باغ گلستان-ایران-تاریخ معاصر - سیزده آبان روز دانش آموز و سالروز تسخیر لانه جاسوسی

(گزری بر تاریخ معاصر ایران(رنج ها وپندها

نویسنده : علیرضا خداکرمی - ساعت 16:30 روز سه شنبه دوازدهم آبان 1388
 

   

روز اول: ساعت 10 صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می کنند، فروشگاه ها بازند و کارکنان آنها سرگرم کارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیک به چهارصد نفر در حالی که در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می کنند، به سمت سفارت آمریکا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند.
خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: «سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.»

 روز دانش آموز 

روز دوم: امام خمینی حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:«امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکاست.»
آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؟ او پاسخ می دهد: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: «تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: «آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: «این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود.
ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.
روز 16: خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریکا را آتش می زنند و فریاد می کشند: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر کارتر» .
بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: «نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن 50 یا 60 شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
19 نوامبر(28 آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند.

 

 

روز 58: شورای امنیت در آخرین روزهای سال 1979 میلادی با 11 رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چک وسلواکی از رأی دادن تصویب می کند که ایران باید تا هفتم ژانویه(18 دی 58)، گروگان ها را آزاد کند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می کند. همزمان والدهایم دبیر کل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما روزنامه های ایرانی در اول ژانویه (12 دی)، با عکسی قدیمی از او استقبال می کنند. در آن عکس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. روزنامه جمهوری اسلامی در زیر این عکس این گونه به والدهایم طعنه می زند:«آقای والدهایم، این شما هستید که بر دست بدکاره ای بوسه می زنید.»
والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در 22 دی ماه 58 ( 13 ژانویه 1980 )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشکیل جلسه می دهد.
مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
آن شب یکی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریکا حمایت می کنند، بنگلادش و مکزیک رأی ممتنع و چک واسلواکی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد.

  

دیپلماسی دبیر کل شکست می خورد و ایالت متحده می گوید که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد.
ماه سوم
ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می کند:» «آماده نیست که با دانشجویان مسلمان حکومتی موازی را قبول کند.» او اضافه می کند:«ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.»
بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد.
زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:«شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است که بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است.
چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در 28 بهمن (16 فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد:« راه حل ساده است، شاه را بکشید.»

تاریخ

13آبان روز تسخیر لانه جاسوسی
13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. دقیقا به همین دلیل یکسال پس از شهادت دانش آموزان در دانشگاه و درست در سالروز 13 آبان 58 ایران اسلامی شاهد جلوه دیگری از این رویارویی میان جبهه حق علیه باطل بود. در این روز به یکباره به حیات سیاسی مملو از خباثت امریکا و عملکرد سازمان جهنمی سیا در ایران خاتمه داده شد و مزدورانی که پس از پیروزی انقلاب دائماً به فتنه انگیزی و ماجراجویی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند به گروگان گرفته شدند و لانه پر از فساد و جاسوسی آنان که به اشتباه (سفارت) لقب گرفته بود،‌ تعطیل گردید.
اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و گروگانگیری جاسوسان دیپلمات نمای کاخ سفید، تنها یک حادثه سیاسی در حد تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نبوده و بلکه آغاز تحول عمیقی بود که در خاورمیانه و در سطح جهان در جهت عریان ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سیاست خارجی امریکا به وقوع پیوسته بود.

آیینه انقلاب
سیزده آبان از خاطره انگیزترین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. شاید تاریخ معاصر ما روزی بدین اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشید.
سیزدهم آبان زادروز انقلابی بزرگتر سالگشت تبعید بینانگذار جمهوری اسلامی و روز دانش آموز است. هر یک از این مناسبتها خودکافی است که نظرها را به خود برگرداند و دیده ها را خیره کند.

روز دانش آموز است زیرا بیست و یک سال پیش در چنین روزی دانش آموزان انقلابی توانستند گوهر دانش و آموزندگی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. راه از مدرسه تا خیابان را چنان پیمودند که رزمندگان بی باک جبهه ها را در می نوردند و در برابر آهنگهای آتشبار ستم چنان صف آرایی کردند که کوهها بر فراز دشتهای تفتیده کویری آشیانه فساد و لانه جاسوسان را سیزدهم آبان از هم گسیخت. بیست سال پیش دانشگاهیان دین باور به پیروی از امام نور دیواره های نفاق و خیانت را فرو ریختند و شمعی فروزانتر از شمع نخست در میانه جنگ و کاراز افروختند.
سیزدهم آبان شاهد وداع امت با امام خود برای سالیانی چند بود. آن روز را سیزدهم آبان بخوبی در یاد دارد. خادمان بیمزد و منت بیگانگان به گرد خانه ای جمع آمدند که آشناترین نام را برای دلسوختگان اسلامی داشت و شیداترین نغمه ها را در گوش انسانهای مومن زمزمه کرده بود. خمینی (ره) را در ازدحام آهن و پولاد تا بیرون از مرزهای جغرافیای ایران دور کردند اما مرام و نام خمینی را برای همیشه در دل مرد و زن و مسلمان ایرانی جاودانه کردند
.

 

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام (1358 ه.ش)-روز دانش آموز- روز ملی مبارزه با استکبار جهانی  13 آبان
13 آبان به روایت تاریخ

سیزدهم آبان سالگرد سه رویداد مهم در تاریخ ایران است تبعید امام خمینی به ترکیه در 13 آبان 1343، کشتار دانش‌آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخیر سفارت امریکا در 13 آبان 1358، سه رویداد متفاوت بودند، ولی هر یک در شکل دادن به حرکت انقلاب اسلامی نقش خاصی ایفا کردند. هویت هر سه رخداد، مبارزه با استکبار و عوامل آن است و به همین دلیل این روز «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده می‌شود.

تبعید امام خمینی
در 13 آبان 1343 امام خمینی توسط مأموران حکومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به ترکیه تبعید شدند. این تبعید در پی اعتراض امام به سیاستهای حکومت پهلوی و از جمله تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وقوع پیوست. امام 9 روز پیش از تبعید، در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد، با ایراد نطقی جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کردند. امام در سپیده دم 13 آبان توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی ـ رئیس ساواک تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شدند. اطلاعیه کوتاه ساواک که از رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها انتشار یافت، چنین بود:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید.»
در پی تبعید امام خمینی علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراض‌ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی دروس حوزه‌‌ها و ارسال طومارها و نامه‌ها به سازمانهای بین‌المللی و مراجع تقلید جلوه‌گر شد. آیت‌الله حاج مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دی 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید شد.
دوران تبعید امام به ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بودند. محل اقامت اولیه امام هتل بلوار پالاس آنکارا بود. امافردای آن روز برای مخفی‌ نگاهداشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاترک منتقل کردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) برای منزوی‌تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 46 کیلومتری غرب آنکارا انتقال دادند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشتند.
امام خمینی جمعاً 11 ماه در ترکیه به سر بردند، سپس ساواک با هماهنگی دولت ترکیه ایشان را در 13 مهر 1344 به عراق تبعید کردند. ایشان به مدت 13 سال تحت نظارت توأم با فشار رژیم بعثی عراق بودند. در بحبوحه انقلاب اسلامی، و در نتیجه افزایش اختناق رژیم بغداد امام خمینی تصمیم به خروج از عراق و عزیمت به کویت گرفتند اما کویت تحت فشار شاه، از پذیرش امام و هیئت همراه امتناع ورزید در نتیجه امام خمینی در مهر 1357 راهی فرانسه شد ندو در «نوفل لوشاتو» در حومه پاریس اقامت گزیدند. امام طی 4 ماه اقامت خود در فرانسه انقلاب اسلامی را تا مراحل پیروزی هدایت کردند و سپس در 12 بهمن 1357 به کشور بازگشتند. امام در طول هجرت 14 ساله خود به روشنگری افکار عمومی ایران و جهان نسبت به ماهیت حکومت شاه پرداخته و زمینه انقلاب مردمی و سقوط رژیم پهلوی را فراهم ساختند. به همین دلیل نقطه شروع دوره هجرت یعنی 13 آبان 1343 و همچنین نقطه پایان آن یعنی 12 بهمن 1357 به عنوان «یوم‌الله» شناخته شده است.

کشتار دانش‌آموزان
سیزدهم آبان 1357 و در روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی دهها نفر از دانش‌آموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفته و به شهادت رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانش‌آموزان نتوانستند از برابر آتش گلوله‌‌های مأموران بگریزند و این امر تلفات آنان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت.
حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهریور آن سال، دومین خونریزی عمده دولت شریف امامی بود؛ در حالی که عمر سیاسی این دولت از 70 روز تجاوز نمی‌کرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانش‌آموزان در دانشگاه از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس روز 13 آبان «روز دانش‌آموز» نامیده شد.

تسخیر «لانه جاسوسی»

سیزدهم آبان 1358 ساختمان سفارت امریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تصرف گردید از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران دیپلماتهای امریکایی مستقر در سفارتخانه‌ از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمی‌کردند. تماس با سرکردگان گروههای ضد انقلاب ، ارتباط حمایتی با شبکه‌های کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لوله‌های نفتی و یا ایجاد نا امنی و بی‌ثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود. این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی امریکا علیه ایران که از طریق سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت می‌شد اقرار کردند. سفارت امریکا در تهران طی زمستان 1357 تا پائیز 1358 به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود؛ نظامی که عمر سیاسی آن به یک سال نمی‌رسید. با این حال سفارت امریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که امریکا خواست مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و دارایی‌های بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازماندهی و فعال کنند.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران از ابتدا با حمایت امام خمینی مواجه گردید. امام تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کردند:
«شما می‌بینید که الان مرکز فساد ‌امریکا را جوانها رفته‌اند گرفته‌اند و امریکائیها را هم که در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوانها مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»

نظر

معنای لغوی این کلمه مباهله:

مباهله از ریشه "بهل" و بر وزن "مُفاعِلَة" است. این کلمه از نظر لغت سه معنا دارد:

1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛

2- دعایى که همراه با تضرع و اصرار باشد؛

3- کم بودن آب.

اما معناى اصطلاحى آن:

زمانى که دو یا چند نفر بر سر مسئله‌اى اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع مى‌شوند و به درگاه خداوند تضرع مى‌کنند و از خداوند مى‌خواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد.

با توجه به معناى اصطلاحى مباهله، ماده اصلى مباهله هم مى تواند «بهل» به معناى "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معناى "دعاى همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین براى طرف مقابل خویش درخواست لعن مى کند و لعنت خدا چیزى غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست.

از این جهت، مباهله با معناى اول سازگار است و از آن جهت که مباهله دعایى معمولى نیست، بلکه همراه باتضرع و اصرار است، با معنى دوم هماهنگ است.

 

ترجمه منظوم آیه مباهله

 

 

به دستــــور پــــروردگــــار جـــــــــلال بود خـــــلقت عیسی انــــدر مثـــــال
چــــــو آدم که او را زخــــــــاک آفریــد که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال کـــه در بـاب عیسی بود آن مقـــــال
کنـون چون به وحـــــــی یگانــــه خدا شـــدی آگه از حــالش ای مصطفـــی
بـــــگو پس بیـــایند تا ایــــن زمـــــان همــــــه گـــــرد آییم دریــــک مـــــکان
به همــــراه انفــــاس و اطفــــال و زن تبـــــاهــل نمــــاییـم ای  انـجمـــــــن
نمـــــــاییـم نفـــــــرین بر یــکدیـــــــگر بـــه    درگـــاه  پروردگـــار     بشــــر
کـه ناراست گــــو را به خشــــم خــدا نمـــاییم   با  این  عمــــل   مبتــــلا

 

نگاهی به جایگاه فاطمه (س) در آیه مباهله

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) شعبه مرکزی، در این مقاله آمده است: آیه مباهله بر صداقت و عصمت گفتاری و رفتاری اصحاب کساء دلالت دارد. به اعتراف دانشمندان فریقین، روایات متواتری وجود دارند که پیامبر گرامی (ص) به جای «انفسنا»، حضرت علی(ع) را و به جای «نسائنا»، حضرت فاطمه (ع) را و به جای «ابنائنا» حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) را برای مباهله با نصارای نجران به عنوان گواه نبوت از میان همه امت به همراه بردند.

برخی از دانشمندان اهل سنّت این امر را متفق علیه و برخی دیگر اجماعی می‌دانند. روایات مباهله با بیش از 51 طریق متفاوت از 37 تن از بزرگان دین روایت شده‌اند. برخی دانشمندان اهل سنت شبهاتی را نیز مطرح کرده‌‌اند اما این شبهات هیچ پایگاه علمی ندارند.

برخی آیات طبق قاعده «جری و اطباق» در شأن حضرت فاطمه(س) آمده و هم‌چنین برخی آیات بطنا در شأن آن حضرت هستند؛ هم‌چون آیه «مرج البحرین». صدها آیه قرآنی و نیز روایات تفسیری در ذیل آیات در منابع فریقین بر عصمت و طهارت، صداقت، ایثار و اخلاص و دیگر کمالات معنوی حضرت زهر(س) دلالت دارند اما متأسفانه شخصیت ایشان ناشناخته مانده است؛ شخصیتی که حجتی بر حجت‌های خداوند است، محبت و دوستی او طبق دستور خداوند بر همه واجب بوده، رضای او رضای خدا و غضب او غضب خداست؛ او که مرکز رسالت و امامت و ولایت است.

«مباهله» نفرین کردن دو فرد یا دو گروه بر علیه یکدیگر در یک امر مذهبی است که با تضرع از خدا می‌خواهند دروغگو را رسوا سازد. گروهی از نصارای نجران به حضور پیامبر گرامی(ص) آمدند و درباره حضرت عیسی(ع) گفت‌وگو کردند و قرار شد فردای آن روز مباهله صورت گیرد.

 

 

 

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته و روزی است بسیار گرامی و دارای فضیلت بسیار. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند مهر تأییدی دیگر بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت(ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین را بازنمود.
گروه دین واندیشه «تیتر یک»؛
«خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد…»
پیامبر اکرم عبا بر دوش گرفته است و علی بن ابی‌طالب(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین(علیهما السلام) را زیر آن عبا گرد آورده است و در همان حال این جملات از سوی خداوند تعالی بر او نازل گشته است.
این واقعه در روز بیست و چهارم ذی الحجه اتفاق افتاده است. روزی که  پس از مذاکرات بسیار پیامبر با مسیحیان نجران، بنا شده بود در مکانی با آنان گرد آید و مباهله کند.
مسیحیان نجران، پس از گفت‌وگوی بسیار پیامبر با ایشان گفته بودند: «گفت‌و گوهای شما ما را قانع نمی کند. راه این است که در وقت معینی با یکدیگر مباهله نمائیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم، و از خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند.»
در این هنگام بود که حضرت جبرائیل نازل گردید، آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله می کنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد:
«فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقـُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَـکُم ثُمَّ نبتـَهـِل فـَنَجعل لعنة الله علی الکاذبین.» (آل عمران / آیه 61)
 «پس هرکه بعد از رسیدن به علم با تو محاجه کرد… پس بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا خوانیم، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.»
چنین بود که دو طرف مذاکره‌کننده رضایت دادند که بحث و گفت‌وگو را پایان دهند و قرار بر این شد که فردای آن روز برای اثبات حقانیت خود با یکدیگر مباهله نمایند و از خداوند بخواهد که دروغگویان را عذابی نازل کند و به کیفر برساند.
اکنون بیست و چهارم ذی الحجه است و روز مباهله فرا رسیده است. پیامبر اسلام فاطمه را به مصداق «نسائنا»، حسن و حسین را به مصداق «ابنائنا» و علی را به مصداق «انفسنا» (که نفس و خویشتن پیامبر اسلام است) فراخوانده و آنان را در زیر عبای خویش و در محضر پروردگار خویش گردآورده، این عزیزترین کسانش را تا چون گواهی بر صدق رسالتش به مباهله با مسیحیان بیرون رود. و در همین لحظه فرشته وحی آیه تطهیر را بر او نازل می‌کند که:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» / «خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد.»
و چنین بود که وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و هیئت نمایندگی «نجران»، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد.
 پیامبر از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزیده است که در این حادثه تاریخی شرکت نمایند. زیرا در میان تمام مسلمانان، نفوسی پاک تر، و ایمانی استوارتر از ایمان این چهار تن، وجود ندارد.
پیامبر در حالی رهسپار محل قرار شد که حضرت حسین (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب (ع) پشت سر وی حرکت می‌کردند؛
 پیامبر (ص) این چنین گام به میدان مباهله نهاد، او پیش از ورود به میدان «مباهله»، به همراهان خود گفت: من هر وقت که دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.
شاید سران هیئت نمایندگی نجران گمان می‌کردند که محمد(ص) با افسران و سربازان خود به میدان مباهله بیاد و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما دهد. اما پیامبر وارد شد در حالی که جز جگرگوشه‌هایش کسی همراهش نبود.
مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند و از اینکه او فرزندان معصوم و بی‌گناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند.
آنان دریافتند که پیامبر، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.
اسقف نجران گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ‌ترین کوه‌ها را از جای بکند، فوراً کنده می‌شود. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد بافضیلت، مباهله نمائیم.
و چنین بود که هیئت نصرانیان نجران درخواست مباهله را پس گرفتند و از پیامبر خواستند تا تحت حاکمیت حکومت اسلام درآیند.
از این روی روز بیست و چهارم ذی الحجه، در تقویم دینی اسلام، روزی با اهمیت شد و مهر تأییدی دیگر بر حقانیت خاندان پیامبر اکرم(ص) و اسلام راستین گردید.
اعمال ویژه روز مباهله
روز بیست و چهارم روزی است که مُباهَلَه کرد رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنی پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد.
پس حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهله چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حال رکوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.
در کل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:

اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است (دو رکعت است؛ در هر رکعت، یک مرتبه حمد و ده مرتبه توحید، ده مرتبه آیة الکرسى و ده مرتبه قدر خوانده مى شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود.)
چهارم: خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شیخ و سیّد هر دو نقل کرده اند لکن مابین روایات آن دو بزرگوار اختلاف کثیر است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده با فضیلت آن از حضرت صادق علیه السلام مى گویى :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِىُّ

خدایا از تو خواهم از درخشنده ترین مراتب درخشندگیت و همه مراتب آن درخشنده است

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِبَهاَّئِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ

خدایا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگیت خدایا از تو خواهم از باشوکت ترین مراتب

بِاَجَلِّهِ وَکُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ

جلالت و تمام مراتب جلال تو شوکتمند است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ وَکُلُّ جَمالِکَ جَمیلٌ اَللّهُمَّ

خدایا از تو خواهم از زیباترین مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زیباست خدایا

اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ

از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعایم را به اجابت رسان

لى کَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها وَکُلُّ

چنانچه وعده ام دادى خدایا از تو خواهم از بزرگترین مراتب عظمتت و همه

عَظَمَتِکَ عَظَیمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ

مراتب آن بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه عظمتت خدایا از تو خواهم

مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ وَکُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ

از تابنده ترین مراتب روشنیت و همه مراتب آن تابنده است خدایا از تو خواهم به تمام مراتب روشنیت

روز مباهله

 

http://titre1.ir/fa/news/23377/%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87