سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکوه بندگی

نظر

درگذشت دکتر علی دکتر شریعتی

 

 
دکتر علی شریعتی در سال 1312 شمسی در شهرستان مزینان در استان خراسان متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، راهی پاریس شد و در آنجا موفق به اخذ دکترای جامعه‏شناسی گردید. او در ضمن تحصیل در فرانسه، جهت آزادی کشور مسلمان‏نشین الجزایر نیز کوشش‏های چشمگیری داشت. دکتر در سال 1343 به ایران بازگشت و بلافاصله به خاطر مبارزاتی که علیه رژیم ستم‏شاهی انجام داده بود دستگیر و روانه زندان شد. پس از آزادی از زندان ضمن اشتغال به تدریس، به سخنرانی‏های روشنگرانه همت گماشت. در این زمان، شریعتی مبارزات خود را با برگزاری جلسات سخنرانی و بحث، در حسینیه ارشاد تهران ادامه داد. او در کنار استادان و متفکرانی نظیر استاد شهید مرتضی مطهری و باهنر، حسینیه ارشاد را به پایگاهی جهت تغذیه فکری نسل جوان تبدیل نمودند. دکتر شریعتی به امام خمینی(ره) علاقمند بود و محققی فعال به شمار می‏رفت، به طوری که در طول زندگی کوتاه خود، بیش از 200 اثر به صورت کتاب، جزوه و مجموعه نوار سخنرانی از خود به جای گذاشت. فعالیت‏های فرهنگی دکتر شریعتی، سبب دستگیری مجدد او گردید و پس از آزادی، در تاریخ 16 اردیبهشت 1356 به لندن مسافرت کرد و در 29 خرداد همان سال در آن شهر به طرز مشکوکی درگذشت. بدنش را پس از چند روز به سوریه منتقل کرده و در زینبیه به خاک سپردند. برخی سخنان و نوشته‏های وی در عین داشتن نکات بدیع و احساس برانگیز، در خور تأمل و نقد می‏باشند.

 

 

 

 

درگذشت دکتر علی شریعتی

29 خرداد سال 1356


خواستم که بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه دختر محمد (ص) است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه همسر علــی است. دیــــدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر حسنیــن است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه اینها همه است و این هــمه فاطمه نیست؛ فاطمه، فاطمه است.

29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر 37 اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و ... است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و... کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد. او می گوید:

« این یک افتخار بزرگی است که هنوز علیرغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده.»
(مقدمه « ما و اقبال » / ص 11)

 

زندگینامه
دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع شد. در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با درجه دکتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.

 

دکتر شریعتی

 

برخی از سخنان دکتر شریعتی:

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

(دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند ( دکتر علی شریعتی )

 

***************************

 

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی )

 

***************************

 

اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم (دکتر علی شریعتی)

 

***************************

 

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)

 

عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن 

دکتر علی شریعتی / کتاب کویر / صفحه 65

 

 

یک آیه در انجیل هست که من خیلی دوستش دارم و فکر میکنم اگر همه ی انجیل تحریف شده باشد این آیه اصیل است , زیرا بوی سخن یک پیغمبر را میدهد و تصور نمیکنم کسانی که به تحریف یک کتاب آسمانی می پردازند این قدر شعور و ذوق داشته باشند که چنین جمله زیبائی بسازند . میگوید :

"" ای انسانها از راههائی مروید که روندگان آنها بسیارند از بروید که روندگان آن کم اند ""


دکتر علی شریعتی / سخنرانی علی حقیقتی بر گونه اساطیر